دراولین بخش کتاب دده قورقود دیرسه خان بدلیل نداشتن فرزند در یک مهمانی تحقیر می شود اما او نه تنها این حقارت را به گردن همسر خویش نمی اندازد بلکه با او مشورت کرده و گوش به مصلحت اندیشی های خانم خویش می سپرد و در نهایت رسیدن به آرزوی فرزند را در سیر کردن شکم گرسنگان ادای قرض بدهکاران می یابد و با این کار انساندوستانه به آرزوی خویش میرسد.و صاحب فرزند می شود.


درکتاب دده قور قود فرزند دختر و پسر هردو گرامی داشته می شوند و هیچ کدام نسبت به دیگری برتری پیدا نمی کند.پدری که دختر ندارد هماندد مردی که فرزند پسر ندارد برای رسیدن به خواسته قلبی خویش مورد دعای جوان مردان ایل قرار می گیرد. در داستان پسر بای بورا (بامسی بیره ک) در کتاب ده ده قورقود می خوانیم که "بای بورا"به خاطر نداشتن پسر، آه و ناله اش به آسمان بلند می شود تا این که سران قبیله به درگاه خداوند دست دعا بلند می کنند تا خداوند پسری به "بای بورا" بدهد در این هنگام "بای بیجان" یکی دیگر از سران قبیله از مردم می خواهد که از خداوند تعالی دختری را برای او بخواهند.

در دومین داستان دده قورقود بورلا خاتون که به همراه دخترش به اردوی دشمن اسیر برده می شوددر آنجا می فهمدکه دشمنان در میان اسیران بدنبال شخص وی می گردند تا اورا در یک مجلس لهو لعب برده و شرف و حیثیت اورا لکه دار کنند. بورلا خاتون تدبیری می اندیشد که دشمن نتواند او را تشخیص دهد. دشمنان که نتوانسته اند بورلا خاتون را شناسایی کنند نیرنگی می سازند آنها تصمیم می گیرند "اوروز" پسر بورلا خاتون را در مقابل اسیران سر ببرند و گوشتش را به اسیران بخورانند در نتیجه به یقین زنی که از این گوشت نخورد مادر آن پسر و همسر قازان بیگ خواهد بود. بورلاخاتون وقتی متوجه می شود به نزد پسر رفته و موضوع را با او در میان می گذارد "اوروز" نیز در جواب می

گوید: مادر،جان من فدای ناموسم شود تو حتماً از گوشت من بخور تا دشمن نتواند تو را به باده گردانی مجبور کند و باعث جاری شدن آبروی من و پدرم شود. وبورلا خاتون ناموس و حیثیت خویش را به قیمت خوردن گوشت قرزندش پاس می دارد. در همین کتاب در مواقع ضرور زن نیز دوش به دوش مردان سلاح بر می دارد و در میدان نبرد شمشیر می زند و حتی شریک زندگی خویش را از اسارت و محاصره دشمن نجات می دهد. شاهد این مدعا داستان چهارم این کتاب نقش "بورلا خاتون" و "سلجان خاتون "است.

در داستان « دده قورقود » در دو جا از قصد ازدواج دو مرد با دو دختر سخن به میان آمده که در هر دو مورد نیز معیار انتخاب همسر توسط مردان نه زیبایی و نه سایر ظرافت های زنانه بوده بلکه پهلوانی و جنگاوری معیار انتخاب مردان بوده که این نحوه ی نگرش بسیار ارزشمند نیاکان ما را به زن نشان می دهد زیرا در این ملاک به هیچ وجه دخالت هوسرانی و شهوت رانی را نمی بینیم و این نشان دهنده ارج و منزلت بالای زنان ما بوده است .


در داستان "قانلی قوجااوغلو" در کتاب ده ده قورقود قانتورالی در انتخاب همسر ابتدا خصوصیات همسر دلخواهش را برای پدر این چنین بیان می کند:
من یئریمدن قالخانا تک
یرده ن دورا
من قارا قوچ بدوو آتا
مینه نه تک آتین مینه
قانلی کافر اللرینه
منده ن قاباق هجوم ائده
قیلینج چالا، ‌باش گتیره

در داستان پسر بای بورا " بامسی بیره ک"، بانی چیچک که از زنان مشهور و قهرمان کتاب ده ده قورقود به شمار می آید، هنگام مواجهه با درخواست ازدواج از سوی "بامسی بیره ک" شرایطی را در پیش پای او می گذارد که اگر در مسابقه ی اسب سواری و کشتی با من برنده شوی با تو عقد ازدواج می بندم.
در داستانهای دده قورقود وفادارترین شخص به مرد همسر وی می باشد. این موضوع بخصوص درداستانهای دهم و پنجم کتاب به عینه دیده میشود. در داستان پنجم ( دوخا قوجا اوغلو ده لی دومرول داستانی) تجلی وفاداری و خلوص عشق زن نسبت به قهرمان زندگی خود به زیباترین نحو بیان شده است عزراییل که به قبض روح "ده لی دومرول" می آید با تضرّع و ناله ی او روبرو می شود سرانجام عزراییل با فرمان خدا جانش را به او باز می گرداند به شرطی که جان کس دیگری را از خویشان خود بدهد. پدر و مادرش هر دو از دادن جان به جای فرزند سر باز می زنند او در نهایت یاس، رازش را با همسرش در میان می گذارد و همسرش با صدق دل، کما ل وفاداری خود را در پیمان زنا شویی و دوستی به اثبات می رساند و روی به درگاه خدا نهاده می گوید:

"اوجالاردان اوجاسان سن (ای خدایی که از هر باشکوهی،باشکوهتر هستی)
کیمسه بیلمز نیجه سن سن (هیچ کس نمی داندکه چگونه هستی)
جان آلیرسان بیر یرده آل (اگر جان میستانی)
ایکیمیزین جانیمیزی (جان هر دومان را بستان )
جان آلمیرسان باغیشلیرسان( و اگرزندگی می بخشی)
بیر باغیشلا ایکیمیزی (زندگی را برای هر دومان ببخش)"

عشق و وفای یک زن ناگهان بر قهر و غضب خداوند غلبه می کند خداوند با مشاهده ی این فداکاری صد و چهل سال عمر به ایشان "زن و شوهر" عطا می کند.
 
همانطور که می دانیم ایثار جان کار هر کسی نیست و تنها کسانی می توانند از عهده آن برآیند که از هر لحاظ به بالاترین درجات انسانی نائل شده باشند. نسبت دادن این ویژگی به زن دراینجا نشانگر نگرش بسیار والای کتاب دده قورقود به زن است .

دراین کتاب زن و مرد دارای حقوق برابر هستند. و عدم تعدد زوجات یک شاهد گویا دراین داستان است مرد به هیچ عنوان دو همسر نمی تواند اختیار کند. به عنوان نمونه در داستان سوم زمانی که دختر یکی از سران دشمن عاشق یکی ازجوانان قوم اوغوز می شود به او پیشنهاد می دهد که درمقابل آزاد کردن جانش با وی ازدواج کند. پهلوان اوغوز با علم به این که قسم دروغ انسان را نفرین کرده و باعث مرگ زودرس می شود درظاهر برای رهایی خویش پیشنهاد دختر را می پذیرد. اما پس از رهایی پیش دلداده اش باز می گردد و علیرغم اینکه به بد یمنی قسم دروغ اعتقاد دارد مرگ زودرس و نفرین را به خیانت به همسر خویش ترجیح میدهد.
 بر گرفته از مقاله ربابه قلیزاده:از زن " شاهنامه" تا خاتون "دده قورقود"
منبع کتاب دده قورقود

یکشنبه 31 اردیبهشت 1396