جانیم آذربایجان

تلگرامدا کانالیمیزا قاتیلین https://t.me/tarihbastan @tarihbastan

❇️شهر یئری(میراثی نه هزار ساله در خیاو ،آناتولی ،آستارا ،قوبوستان و....):

❇️شهر یئری(میراثی نه هزار ساله در خیاو ،آناتولی ،آستارا ،قوبوستان و....):
به تعبیر اهالی محل یورد یئری محوطه باستانی در روستای پیر آزمیان از روستا ها ی مشگین شهر(خیاو)یکی از بزرگترین میراث تمدن بشری که ارتباط هنر و اندیشه انسان  با عناصر طبیعت از جمله سنگ را به خوبی نشان می دهد.
این داش بابا ها که بوسیله تورکان مورد تقدس واحترام  واقع شده اند .عموماً در قبر یا کورگان دیده می شوند.البته ساخته های سنگی دوران برنز به صورت داش بابا و داش ننه و در دوران بعدی مثل ساکا ها وقبچاق –کومانها تداوم پیدا میکند و خود سندی است در رابطه با نظریه جدید اورمو که وطن اولیه اقوام تورک را نه در آلتای که در اسیای مقدم می داند.
به طوری که قدیمیترین داش بابا ها نه در التای بلکه در اسیای میانه پیدا شده اند.
موسی کاغان کاتلی در کتاب خود در سرزمین آلبان به اقوامی اشاره می کند که موهای بلندی داشته و از سنگ مجسمه  هایی می ساختند و بر آن ستایش می کردند.وبرای آنها قوچ واسب و گاو قربانی می کردند .در اسکند رنامه نظامی گنجوی امده است که قبایل تورک بر این مجسمه های سنگی سجده می کنند وبر آن حرمت می گذارند.
هراسب سوار قیپچاق(از تورکانند)که از کنار انها می گذرد در این محل تیری می زند و چوپانان برای ان از گله خود گوسفند قربانی می کنند.منابع یونانی هم قید می کنند  که یکی از قبایل ساکا(از تورکانند-اجداد تورکان اشکانی-در مطالب قبلی اثبات شده)برای حکمران زن خود سارینا (ساریانا)بر روی کورگانی(قبری به صورت تپه)که برایش تعبیه کرده بودند مجسمه بزرگی از وی گزاشته بودند.
در منابع چینی و تورکان آسمانی(امپراتوری گؤک تورک) برای فرهنگ داش بابا وبالبال تورکان مدارک بسیاری موجود است.
ابن فظلان(در سفرنامه خود که از سرزمین تورکان می گذشت)نیز از گذاشتن بالبالهای چوبی نزد اقوام اوغوز که تعداد آن بالبالها متناسب با تعداد دشمنانی که کشته اند بود سخن می گوید.
ابوقاضی بهادر خان از ساخت مجسمه کوچک شخص کشته شده ونگهداری آن در خانه سخن به میان می آورد.
در قرن سیزده سیاحان مشهوری همچون کارپینی و ولیلهام روبروک نیز از سنت داش بابا در بین اقوام تورک صحبت کرده اند.
(تورکان قیپچاق بر روی مزار مردگان خود  گوشت وقیمیز(نوشیدنی مخصوص تورکان)می گذارد و روی قبر تپه ای که خانه در نظر گرفته می شود بنا می کنند  و در مقابل ان مجسمه ای که صورتش به سمت شرق است می گذارند که ددر دست آن کاسه ای است )و...
❇️منبع:داش بابا نوشته پروفسور فریدون آغاسی اوغلو ،مترجم دکتر حامد همتی
@tarixbastan
قام ،آیین ، تاریخ و زبان باستان تورکان  ✴️✴️✴️

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
یکشنبه 19 فروردین 1397

❇️تورکمن‌های عراق (Irak Türkmenleri/Irak Türkleri) که همچنین تورک های عراق هم نامیده می شوند:

❇️زبان
زبان ترکمن‌های عراق ترکی آذربایجانی و هم‌خانوادهٔ با زبان ترکی استانبولی، و دیگر زبان‌های شاخه زبان‌های اغوز است؛ برخی زبان‌شناسان زبان آنان را بین ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی تقسیم بندی می‌کنند.
ولی در واقع می‌توان زبان ترکمن‌های عراق را لهجه‌ای از زبان ترکی آذربایجانی شمرد.
❇️برآورد جمعیت
در سال ۲۰۰۴ اسکات تیلور پیشنهاد کرده بود که ترکمن‌های عراق اختصاصاً ۲،۰۸۰،۰۰۰ از ۲۵ میلیون نفر جمعیت عراق را شامل می‌شوند. پاتریک کلاسون پژوهشگر امور خاورمیانه اظهار داشته، ترکمن‌ها ۹٪ از جغرافیای جمعیتی عراق را تشکیل می‌دهند.سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های غیررسمی جامعه ترکمن‌های عراق را ۱۳٪ از کل جمعیت این کشور برابر با ۳ میلیون نفر برآورد کرده است.برخی منابع دیگر آنان را تا ۳ میلیون نفر می‌دانند.خود ترکمن‌ها نیز مدعی جمعیت بالای ۳ میلیون نفر در عراق هستند.آنها عمدتاً در ناحیه‌ای به نام ترکمنلی، که امتداد آن از شمالغرب به شرق در وسط عراق کشیده شده است، زندگی می‌کنند. ترکمن‌ها، شهر کرکوک را پایتخت خود می دانند.
احزاب
❇️ترکمن‌ها به‌صورت رسمی دارای ۵ حزب در عراق می‌باشند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها جبهه ترکمن‌های عراق می‌باشند.

⚜️جبهه ترکمن‌های عراق
⚜️اتحاد اسلامی ترکمن‌های عراق
⚜️حزب خلق ترکمن
⚜️جنبش دموکراتیک ترکمن
⚜️حزب اخوان ترکمن عراق
@tarixbastan 
قام,آیین,تاریخ و زبان باستان تورکان       ✴️✴️✴️

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
شنبه 1 مهر 1396

اسناد تاریخی که نشان میدهد همدان جزو آذربایجان است :

همدان جز آذربایجان


🎯   ابوعلی بلعمی در کتاب تاریخ بلعمی درباره محدوده آذربایجان می نویسد : اول از حد همدان درگیرند تا به ابهر و زنگان بیرون شوند و آخرش به دربند خزران و بدین میانه اندر هر چه شهر ها است همه را آذربایجان خوانند.(تاریخ بلعمی تصحیح محمد روشن صفحه 529)

🎯  خردادبه در کتاب المسالک والممالک حد آذربایجان را تا مناطق ری و دماوند که همدان نیز شامل آن می شود از جنوب و تا ارمنستان را زیر نظر اسپهبد آذربایجان می آورد.

🎯  محمود میرزا در کتاب سفینه محمودی که در سال 1240 تالیف شده همدان را جزؤ آذربایجان می آورد و در ذیل شهرهای آذربایجان می نویسد:شهرهای اردبیل تبریز مرند نخجوان ایروان گنجه قاراباغ شروان دربند همدان و ....و اهل آن دیار به صداقت معروفند و اغلب ترک زبانند

🎯  در دربند نامه ای که در سال 1898م درتفلیس چاپ شده است در صفحه 25 آن می نویسد که حدود جغرافیایی آذربایجان از شهر همدان تا دربند خزران می باشد.در اکثر دوره های قاجار نیز همدان ازلحاظ اداری وابسته به آذربایجان بوده است.ولی هنگامی که برای اولین بار در ایران تقسیمات استانی صورت گرفت و به خاطر محو کردن هویت فرهنگی ترکها آذربایجان را تکه تکه کردند و همدان را به استان کردستان دادند تا از تفاوت زبانی که بین ترک ها و کردها هست به سود خودشان استفاده نمایند

👈  ولی سخن ما در اینجا چیز دیگری است و آن اینست که بگوییم نه تنها همدان 
بلکه دیگر مناطقی که اسم آذربایجان را از روی آن برداشته اند از نظر زبانی و ملیتی جزئی از ملت آذربایجانی محسوب می شوند.
مگر نه اینکه در گذشته مرزها را ازروی یک مشخصه برجسته طبیعی
 و یا تفاوت اقلیمی یا تفاوت زبانی یا مذهبی تقسیم بندی می کردند
ما نیز امروزه می توانیم مرز آذربایجان را زبانی و ملیتی در نظر بگیریم و تمام کسانی که در محدوده همدان اراک قزوین سنقر بیجار قروه و ....زندگی می کنند جزیی از ملت آذربایجانی هستند 
که به زبان ترکی صحبت می کنند و به ملیت آذربایجانی تعلق دارند.ما نمی توانیم هیچ فرقی بین یک ترک زبان که در دربند یا در تفلیس یا ایغدیر  یا در همدان یا قزوین یا اراک زندگی می کند را با یک ترک زبان که در تبریز یا باکو یا ارومیه زندگی می کند بگذاریم.
مگر نه اینکه مفهوم ملیت این است که یک زبان واحد یک فرهنگ واحد یک موسیقی واحد و یا یک آداب و رسوم و عقایدی داشته باشند هنگامی  که عزاداری ها عروسی ها اعیاد بازیها یکیست.

ما می بینیم که ترکی همدان قزوین تبریز ارومیه و...یکیست و برای همه قابل فهم است.

و قتی شعر حیدربابا برای یک ترک همدانی خوانده می شود عینا همان لذتی را می برد که یک تبریز ی یا باکویی یا اردبیلی.

ویا موسیقی و آشیقی که در تبریز یا در باکو در عروسی ها نواخته می شود عینا همان نوع موسیقی و آشیق در عروسی های همدان قزوین اراک ایغدیر بورچالی و ....است که نواخته می شود.

یک ترانه و لالایی که یک مادر برای فرزند عزیز خود در همدان خوانده می شود عبنا همان است که یک مادر تبریز ی با باکویی یا ایغدیری یا بورچالی یا دربندی برای عزیزش می خواند. وهمه اینها تشکیل یک ملت واحد را می دهد

در یک سرزمین پیوسته و واحد با نام ملت آذربایجان با زبان عقاید فرهنگ و آداب و رسوم واحد. 
و با این تعریف تمام منطقه از همدان اراک قزوین گرفته تا دربند داغستان در شمال و بورچالی در گرجستان و ارمنستان و تا ارزنجان ترکیه در داخل مرزهای فرهنگی و زبانی و ملی آذربایجان محسوب می شوند.
و به قول مرحوم محمد امین رسول زاده متفکر و اندیشمند بزرگ تاریخ که گفته بود اگر ممکن باشد از نقطه نظر جغرافیایی آذربایجان را جرح و تعدیل کرد از نظر ملیت و نژادی انکار کردن آن ممکن نیست.
زیرا من نمی توانم فرقی و امتیازی احساس کنم که اتراک گنجه و ایروان و باکو را از اتراک تبریز و خلخال و مراغه اردبیل و همدان جدا نماید.
عین لسان عین عادت عین مذهب همچنین سایر مشخصات چه در اینجا و چه در آنجا به یک نحو حکم فرماست

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396

همدان جزءآذربایجان -توصیف همدان در سفرنامه اولیا چلبی

توصیف همدان در کتاب جهانگرد مشهور  اولیا چلبی

اولیاء چلبی (1622-1682) سیاح و جهانگرد پرآوازه ای که  40 سال تمام نزدیک به 50 کشور کنونی جهان را گشت و مشاهدات خود را در 10 جلد کتاب و بالغ بر شش هزار صفحه کتابت نمود. جلد دوم و چهارم از سیاحت نامه وی عمدتا روایت های وی از آذربایجان (شمالی و جنوبی) و عراق عجم است. وی در جای جای این دو کتاب به سبک زندگی و ساختار اجتماعی مردم مختلف شهری و روستایی این مناطق اشاره دارد. چلبی در جلد چهارم و صفحات 346-350 شهر  💞 همدان 💞 و حومه  آن را توصیف می کند. در صفحه ی 348 به اسامی رایج مردان و زنان و زبان مردم شهرهمدان اشاره می کند:
اسامی مردان: قره خان، قره جان، قره قول خان، قره یبره، سیف الدین، شمسی، خرم قای، صونقورقای، شاه لوندقای، گیجه بای، الونداقاکبی.
اسامی زنان: مرجنه خانم، هنکونه خانم، شادباد خانم، مرحبا خانم، سوندک خانم، کل بان، تنزیله، گل چهره، ملک روح، جان دلان،
و سپس اسامی کنیزان و غلامان را ذکر می کند و ادامه می دهد:
✌آنها (همدانی ها): به زبان ترکمنی (ترکی) سخن می گویند: سخنانی همچون «هارده ایدک ، پس من نیلرم ،  من دیله دیگم ایدر من،  هزیتسه من یمینلری گؤزلجه شاه باسجویه و علی مرتضی حقیچون و دووازده اماملر ارواحیچون» تکلم می کنند. 
یونسکو در سال 2014 چلبی را در بین چند شخصیت سال خود قرار داد و سیاحتنامه وی را ثبت جهانی نمود.


منبع
http://hamadanlo.blogfa.com/

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396

نگاهی اجمالی به مناطق تورکنشین همدان از شهر های تاریخی آذربایجان و تورک نشین



دراین متن سعی شده است نگاهی کلی داشته باشیم به ترکیب قومی استان همدان و مناطق ترکنشین این استان.استان همدان یکی استان های هفتگانه کشور با اکثریت نسبی ترکزبان است که درجنوبی ترین نقطه ی منطقه آذربایجان واقع شده است.
به طورکلی قوم ترک در نیمه ی شمالی استان واقوام غیر ترک(علی الخصوص لر زبانان) درنیمه ی جنوبی استان ساکنند.حال به بررسی ترکیب قومی شهرستان های نه گانه استان می پردازیم.👇👇👇
Image result for ‫تورکنشین همدان‬‎
✅1.شهرستان‌ بهار:
شهرستان بهار باجمعیتی بالغ بر ۱۲۳۰۰۰نفر درشمال غربی استان واقع شدهه است.این شهرستان از گذشته محل سکونت ایل ترک بهارلوبوده است.اکثربهارلوها به تیره های ایل ترک بیگدلی شاملو منتصب هستندکه درعهدصفویه ازشمال شام وجنوب آناطولی به آذربایجان مهاجرت کردند.ایشان در ابتدای ورودشان به منطقه با عنوان شاملو مطرح می شدند وسپس به واسطه سکونت درمنطقه بهار، به بهارلو معروف شدند.همچنین برخی ازبهارلوها بیگدلی نبوده واز بقایای ترکان سلجوقی درآذربایجان هستند. 
اکثریت مطلق اهالی شهرستان به زبان ترکی آذربایجانی بالهجه ی بهاری سخن میگویند؛ بهاری یکی از گونه های لهجه ی ترکی همدانی است که مختص این منطقه می باشد.همچنین در برخی از نقاط شهر بهار اقلیتی کوچکی از فارس زبانان مهاجر ساکنند وتعداد انگشت شماری از روستاهای این شهرستان که مشرف به استان کردستان هستند کردنشین میباشند. 
✅2. شهرستان کبودراهنگ:
نام اصلی وقدیمی این محل،درترکی کورنگ است. این شهرستان وسیع ترین شهرستان استان همدان است که درشمال این استان و درجوار استان زنجان واقع شده است. 
این منطقه درگذشته سکونتگاه اصلی خاندان ترک قزلباش "قاراگوزلی"بوده است.این خاندان از دو تیره عاشقلی و حاجیلی تشکیل می شده است که طبعا زمین داران ومالکان این منطقه محسوب می شدند.
اکثریت قریب به اتفاق اهالی شهرستان را ترکزبانان تشکیل می دهند هرچند تعداد اندکی روستای کردزبان نیز درشهرستان وجود دارد. 
✅3.شهرستان اسد آباد:
 این شهرستان از چهار قوم ترک،فارس،کرد ولر تشکیلل شده است.بخش بزرگی از روستاهای شهرستان ترکنشین می باشندو از عمده ترین مراکز جمعیتی ترکان میتوان روستا های جنت آباد، بادخوره و آجین را نام برد. ترکزبانان این شهرستان عمدتا ازایل ترک افشار هستند که احتمالادر دوره افشاریه در این منطقه ساکن شده اند؛از این رو به‌ این منطقه اسدآباد افشار و دشت افشار(آوشار دوزو) نیز گفته می شود.

✅ 4.شهرستان تویسرکان:
شهرستان در دامنه ی جنوبی کوهستان الوند واقع شده است. در واقع اکثریت نفوس شهرستان شامل لک ها ولر ها می شوندو درکنار آن اقلیتی از فارس زبانان وترکزبانان و کردزبانان حضور دارند.
Image result for ‫ترک همدان آذربایجان‬‎
✅5.شهرستان رزن:
این شهرستان باجمعیتی حدود صد هزار نفر درشمال استان همدان ودر مجاورت استان قزوین واقع شده است. بخشی از جنوب شهرستان ،شامل منطقه تاریخی خرقان(قاراقان) می شود که بین سه استان: همدان،مرکزی وقزوین تقسیم شده است. منطقه قاراقان،خود شامل سه قسمت می شود: قاراقان بکیشلی،قاراقان آوشار و قاراقان قوتلی. بخشی ازاین ناحیه درگذشته محل اسکان ایل ترک شاهسون بغدادی بوده است.
 زبان اهالی شهرستان تماما ترکی آذربایجانی با لهجه همدانی و خرقانی است.

✅ 6.شهرستان ملایر: 
این شهرستان درجنوب استان همدان واقع است.درخودشهر ملایر اکثریت بافارس زبانان است که فارسی را با لهجه ملایری صحبت می کنند که به گویش لری شباهت زیادی دارد.در روستاهای شهرستان نیز به زبان های ترکی،لری،لکی و فارسی سخن گفته می شود. یکی از مراکز عمده ترکها درشهرستان ملایر،شهر ده هزار نفری ازندریان(ازن دریان) است.

✅7.شهرستان فامنین: 
نام اصلی این شهرستان در زبان ترکی پامبوخلی به معنای پنه زار است که در دوران پهلوی و درپی سیاست های فاشیستی و ترکستیزی رضا خان به این نام جعلی تغییر کرده است. دشت پامبوخلی درشرق همدان واقع است ومنطقه ای حاصلخیز است. زبان کلیه اهالی شهرستان ترکی آذربایجانی است.

✅8.شهرستان همدان:

همدان یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران و مرکز سلسه مقتدر ماد(مدیا) بوده است که در منابع تاریخی با اسامی اکباتان و هکمتانه آمده است.همچنین این شهر حدود یک قرن پایتخت امپراطوری مقتدر ترکان سلجوقی بوده است.

شهرستان همدان از دوبخش شراء و مرکزی تشکلیل یافته است که از این میان بخش شراء به مرکزیت قهاوند تماما ترکنشین است و اغلب روستاهای بخش مرکزی ترکنشین وتعدادی نیز لرنشین هستند.

خودشهر همدان ،شهری چندقومیتی است و از اقوام متعددی از جمله ترک،فارس،لر،کرد ویهودی تشکیل شده است‌ ولی اکثریت نسبی با ترکزبانان و فارسزبانان است‌ و سایر اقوام دراقلیت هستند. 
ترکزبانان همدان به لهجه ی ترکی همدانی صحبت می کنند؛لهجه همدانی اززیرشاخه های ترکی آذربایجانی محسوب می شودکه ازلحاظ زبان شناختی بالهجه خمسه ای وسونقوری قرابت دارد.
نویسنده:فرهادتوفیق

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396

بیجار جگر گوشه آذربایجان در استان اقوام ومذاهب مختلف کردستان(کردستان رنگین کمان اقوام ومذاهب مختلف)

بیجار در غرب ایران واقع شده و از نظر اداری تابع سنندج است. این شهرستان دارای ۷۷۳۰ کیلومتر مربع مساحت بوده و از شمال شرقی به استان زنجان، از شمال غربی به شهرستان تکاب (در آذربایجان غربی)، از جنوب به شهرستان قروه، از جنوب شرقی به قسمت کوچکی از استان همدان و از غرب به سنندج و دیواندره محدود است. بیجار منطقه‌ای است در امتداد سلسله جبال غربی ایران و یک سوم اراضی آن کوهستانی است. جنس خاک آن از سنگ‌های رسوبی مخصوصاْ ترکیبات رسی و آهکی و متعلق به دگرگونی‌های دوران سوم است. ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح آب‌های آزاد ۱۹۴۰ متر و۷۷۰ متر از تهران بلندتراست.


این شهر بعد از شهرکرد مرتفع‌ترین شهر ایران بوده و در طول ۴۷ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی گرینویچ و عرض شمالی ۳۵ درج و ۵۲ دقیقه استوا قرار دارد. قدمت تاریخی این منطقه به هفت هزار سال قبل برمیگردد و آثار به دست آمده از تپه‌های باستانی آن قابل مقایسه با آثار به دست آمده از تپه «یانیق تپه» می‌باشد. قلعه «قمچیقای» با قدمتی شش‌هزار ساله در فاصله ۴۵کیلومتری شمال بیجار و در نزدیکی شهر «یاستی کند» قرار دارد. در قرن پانزدهم، بیجار روستایی بیش نبود و گفته می‌شود که به «شاه اسماعیل» نخستین پادشاه دودمان صفویه تعلق داشت.
در حدود یک قرن قبل ساکنان آن تا اندازه‌ای متمکن شدند که توانستند مالک زمین و خانه‌های خود شوند. این تمکن در ایران علامت آزادی به شمار می‌رود. بیجار به یک شهر تبدیل یافت، ولی موقع جغرافیایی آن طوری نبود که به صورت مرکز بازرگانی درآید. بلکه تنها بازاری شد برای فروش فرآورده‌های کشاورزی و اهمیت چندانی پیدا نکرد.
در سال ۱۲۹۶ ه.ق با قحطی بزرگی که در تبریز و آذربایجان به وقوع پیوست، در این هنگام به دستور «امیر نظام گروسی» حاکم وقت بیجار، دهها خروار گندم از گروس به تبریز منتقل گردید و مردم تبریز را از قحطی و مرگ رهانید به همین علت از این تاریخ به بعد «بیجار گروس» را حتی «تبریز کوچک» نیز نامیده‌اند.


بعد از تشکیل استان کردستان که کوه «چنگ الماس» به عنوان حد و مرز آذربایجان و کردستان تعیین شد، شاعر ترک‌زبان بیجار ترانه‌ایی می‌سراید که اکنون نیز زنان منطقه هنگام تنهایی و هنگام قالی بافی این ترانه را زمزمه میکنند: 


چـنگ الماسین یئلی اسدی
آجـیسی دوغـرادی کـسدی
حاجامـات آلمـایـیـن بـسـدی
قــان آپـاردی حـالــدان مـنی
ایـراق سـالدی ائـلـدن مـنی

بیجار شهر شیعه و ترک نشین هست.

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396

استان مرکزی شهر رنگین کمان اقوام با اکثریت تورکان

ترکیب جمعیتی استان مرکزی 

خنداب
شهرستان خُنداب یکی از شهرستان‌های تازه‌تأسیس در استان مرکزی است. زبان رایج در خنداب ترکی آذربایجانی است.

زرندیه

مردم مرکز شهرستان (مامونیه) به زبان فارسی با گویش‌های (مامونیه - زرند کهنه - امیرآباد) و برخی نیز به ترکی سخن می‌گویند. زبان بسیاری از مناطق دیگر این شهرستان ترکی است.

کمیجان
مردم شهرستان کمیجان در روستاها و مرکز شهرستان ترک بوده و به ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند..

شازند
مردم این شهرستان در شهر و روستاهای آن به ترکی و لری و فارسی سخن میگویند ترکها در بخش روستایی جمعیت بسیار زیادی دارند اما در بخش شهری فارسها بیشترند.

فراهان

زبان‌ اکثریت مردم فراهان، ترکی می‌باشد. البته گویشوران زبان فارسی هم در این شهرستان وجود دارد. ترکان در هر روستا، لهجه خاص خود را دارند. خلجی که قدیمی‌ترین زبان از خانواده زبان‌های ترکی است، از دیگر زبانهای فراهان است و در تلخاب و خلجستان صحبت می‌شود. 

خمین
 زبان رایج در منطقه فارسی با لهجه محلی . همچنین دهستان چهار چشمه و چند روستای دیگر نیز ترک زبان هستند. 
ساوه 
حدود نیمی از مردم شهرستان ساوه در روستاها و شهر ساوه تورک 
و حدود نیمی از آن فارس زبان هستند.


شهرستان تفرش 
در شهر تفرش و بیشتر روستاهای بخش مرکزی آن فارسی زبان رایج است.
زبان تمامی روستاهای دهستان رودبار ترکی است

آشتیان 
ببیشتر مردم شهر فارسی سخن میگویند اما در روستاها اکثرا به ترکی با لهجه خلجی تکلم میکنند.

اراک
شهرستان اراک مرکز استان مرکزی میباشد حدود 70 درصد از مردم اراک را فارس زبان و بیش از 25 درصد ترک زبان میباشد. و همچنین در شهر اراک مردم لر و لک زبان با اقلیتی 1-2درصد زندگی میکنند.

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396

هویت آذربایجانی شهرهای کردنشین جنوب آذربایجان غربی + سند تاریخی- مهاباد اشنویه سردشت

تمامی شهرهای کردنشین جنوبی این استان از دیرباز در قلمرو جغرافیایی و سیاسی منطقه آذربایجان بوده و تغییر بافت قومی و جمعیتی این مناطق به سبب مهاجرت‌های انجام پذیرفته طی سال‌های اخیر نمی‌تواند هویت آذربایجانی آن‌ها را زیرسوال بببرد.

شهرهای کردنشین جنوب استان آذربایجان غربی نظیر اشنویه، سردشت و مهاباد همواره از سوی گروه‌های تروریستی، ضدانقلاب و نژادپرست پانکردیسم به عنوان بخشی از جغرافیای سرزمین موهوم “کردستان بزرگ” معرفی شده و کردنشین بودن این منطقه در مقطع کنونی را بهانه‌ای برای طرح ادعاهای ارضی و انکار هویت آذربایجانی این شهرها قرار داده‌اند که در همین راستا تلاش‌هایی نیز از سوی جریانات وابسته به تروریسم برای تشکیل استانی جدید در جنوب آذربایجان غربی با محوریت شهرهای کردنشین تحت عناوینی چون کردستان شمالی و… انجام شده است.

اما همچنان که در سند تاریخی زیر مربوط به دوران حکومت قاجار آمده است، تمامی شهرهای کردنشین جنوبی این استان از دیرباز در قلمرو جغرافیایی و سیاسی منطقه آذربایجان بوده و تغییر بافت قومی و جمعیتی این مناطق به سبب مهاجرت‌های انجام پذیرفته طی سال‌های اخیر نمی‌تواند هویت آذربایجانی آن‌ها را زیرسوال بببرد.

در سند زیر نام شهرهای ساوجبلاغ (مهاباد کنونی – همچنان که کردزبان‌های ساکن این شهر امروزه نیز آن را در لهجه کردی سابلاغ می‌نامند)، اشنویه و سردشت به وضوح به چشم می‌خورد. همچنین نکته قابل توجه آن استفاده از نام تاریخی سولدوز برای اشاره به شهرستان نقده امروزی می‌باشد. حال آن که جریانات تروریستی پا را فراتر گذاشته و برای سولدوز نیز اسامی جعلی ساخته و به دنبال تحریف تاریخ و هویت آن در راستای اهداف توسعه طلبانه ارضی خود می‌باشند.


 در ادامه بیشتر بخوانید:

اذعان رسانه وابسته به بارزانی بر مهاجرت صدها هزار کرد عراقی به غرب آذربایجان
امام جمعه اورمیه: یک میلیون کُرد مهاجر عراقی را در آذربایجان غربی اسکان داده‌ایم


آردینی اوخو(بقیه مطلب)
پنجشنبه 24 فروردین 1396

کردستان رنگین کمان اقوام مختلف (آشنایی با جاذبه‌های گردشگری بیجار آذربایجانی)

بیجار شهرستانی ترک‌نشین و با هویت آذربایجانی در شرق استان کردستان که به بام ایران مشهور است، دارای جاذبه‌های گردشگری، طبیعی و تاریخی متنوعی است که همه ساله مورد توجه بسیاری از گردشگران و مسافران نوروزی قرار می‌گیرد.

شهرستان بیجار یکی از شهرهای مهاجر فرست استان کردستان است که بیشتر ساکنین آن به دلیل نبود فرصت‌های شغلی در شهرهای اقماری کرج، تهران و دیگر شهرهای کشور ساکن هستند و در ایام تعصیلات به ویژه تعطیلات نوروزی زادگاه خود را برای گذراندن تعطیلات انتخاب می نمایند.

دیار گروس با قدمتی نزدیک به هفت هزار سال بیش از ۵۰۰ اثر تاریخی و باستانی را در دل خود جای داده و تا کنون ۱۹۱ مورد آن به ثبت ملی رسیده است.

در این گزارش تعدادی از آثار باستانی و جاذبه های گردشگری بام ایران را برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان معرفی می نمائیم.

 

پل تاریخی صلوات آثار باقی مانده از دوره صفویان
پل زیبا و تاریخی صلوات آباد در ۱۵ کیلومتری بیجار بر روی رودخانه قیزیل اوزن و نزدیکی روستا و قلعه تاریخی صلوات آباد بنا شده که به منظور عبور کاروان‌های زائر منطقه آذربایجان به عتبات عالیات در عراق و عربستان ساخته شده است. پل تاریخی صلوات آباد یکی دیگر از نماد و نشانه‌های قدمت بیجار گروس است که در سال ۱۳۳۷ در ردیف ۴۲۰ آثار ملی ثبت شده و هر ساله پذیرای گردشگران زیادی است.

 

مسجد خسروآباد نگینی در دل گروس
از جمله آثار موجود در گروس که متعلق به دوران زندیه است مسجد تاریخی روستای خسرو آباد در ۴۵ کیلومتری شهر بیجار است. این مسجد با سقف‌هایی کوتاه وگنبدهایی کوچک و بدون مناره به دستور محمد امین خان گروس ساخته شده که شامل مصلای تابستانی در ضلع شمالی، ایوان جنوبی و حجره هایی بررای استراحت طلاب و خادمین است. این اثر باستانی زیبا با شمارهٔ ثبت ۲۶۰۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

سد گؤل بولاغ جاذبه شگفت انگیر بام ایران
این سد زیبا و پر جاذبه دیار گروس در ۱۵ کیلومتری محور بیجار قروه بر روی رودخانه قیزیل اوزن دره احداث شده است که با حجم مخزن هشت میلیون متر مکعبی ظرفیت آبیاری حداقل ۸۰۰ هکتار از اراضی پایاب سد را دارد.

سد گؤل بولاغ بیجار یکی از مکانهای بسیار دیدنی و تفریحی شهرستان بیجار است که در هر فصل زیبائی های خاص خود را دارد و مردم از هر نقطه ای برای گذراندن اوقات خود به این منطقه سفر می کنند تا برای لحظاتی و به دور از دغدغه های روزمره زیبایی های آن را نظاره گر باشند.

 

پل گل قشلاق بر روی رودخانه قیزیل اوزن

این پل به صورت ویرانه‌ای بر روی رودخانه قیزیل اوزن نزدیک روستای گل  قشلاق در مرز شهرستان بیجار و استان زنجان واقع شده است که برای عبور کاروان‌ها بر روی رودخانه پر آب قزل اوزن ساخته شده و به نظر می‌رسد که پل متعلق به اواخر دوران ایلخانی مغول تا اوایل دوران صفویه است.

 


تیمچه حاج شهباز زیبای خفته در دل بیجار
در ضلع شرقی راسته بازار بیجار تیمچه‌ای به نام تیمچه حاج شهباز، تاجر بزرگ بیجاری قرار گرفته است. اصل این تیمچه متعلق به دوران صفویه است و در دوران قاجار باز سازی شده است. این تیمچه در دوران قاجار متعلق به حاج شهباز، تاجر بزرگ گروس و امیر نظام گروسی و کافی الدوله امیرانی بوده است.

این تیمچه متشکل از ۴ گنبد است که درون گنبدها با کاربری و آجر کاری زیبایی تزیین شده و در بدنه آن، روزنه‌هایی برای تامین روشنایی تیمچه تعبیه شده است و از شاهکارهای نور پردازی محسوب می‌شوند.

سرای امیر تومان نیز در ضلع غربی بازار بیجار قرار دارد که در بین مردم بیجار به تیمچه امیر تومان معروف است. این سرا دارای یک حیاط مرکزی است که حجره‌هایی در پیرامون شکل گرفته است. پلان آن به شکل هشت و نیم هشت است و در یک طبقه با مصالح خشت و آجر و سنگ ساخته شده و محل تجارت مهمی در گذشته بوده است.

این محل در هنگام حضور متفقین در ایران مکان استقرار نیروهای نظامی اشغالگر بوده و پس از آن نیز پادگان نظامی و ژاندارمری بوده است. با وجود وارد آمدن آسیب های فراوان به این بنا، کارهای حفاظتی، استحکام بخشی و مرمت آن در حال پیگیری است.

بازار بیجار از قدیمی ترین بازارهای ایران
این بازار متشکل از مجموعه است که شامل یک راسته طولانی شمالی – جنوبی و تیمچه حاج شهباز و سرایی به نام سرای امیر تومان می‌شود.

تعدادی حجره از بافت معماری قدیم بازار در دو طرف راسته اصلی باقیمانده و مابقی حجره‌ها و راسته‌ها دستخوش تغییرات عمده‌ای شده است. در پوشش حجره‌ها از طاق و تویزه استفاده شده است.

تاریخ احداث بنای بازار به دوران صفویه بر می‌گردد اما در دوران زندیه به علت حمله کریم خان زند به بیجار بخش‌های زیادی از آن آسیب می‌بیند و در دوران قاجار پس از بازسازی در طی جنگ جهانی اول به کلی آسیب می‌بیند و توسط روس‌ها به آتش کشیده می‌شود بازار بیجار در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۲۵۹۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

ازسایت یول پرس

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
سه شنبه 1 فروردین 1396

از تبریز قاجاری تا تبریز پهلوی!

Image result for ‫تبریز و آذربایجان‬‎
 تبریز در دوره قاجار، «شهر اولین ها» بود، نه اولین. چون بر اساس برخی تخمین ها جمعیت تبریز در دوره مشروطیت، سیصد هزار نفر و تهران دارای جمعیتی بالغ بر سیصد و پنجاه هزار نفر بود، مشهد هم هشتاد هزار نفر و اصفهان پنجاه هزار نفر جمعیت داشت. یعنی جمعیت تبریز در حالی که پنجاه هزار نفر از تهران کمتر بود، از مشهد چهار برابر و از اصفهان شش برابر بیشتر بود. در آن موقع تبریز پایتخت دوم ایران محسوب می شد و ولیعهد نشین تلقی می شد. عباس میرزا سیاستمدار اصلاح طلب و ولیعهد فتحلعلیشاه در تبریز اقامت داشت و با فرزانگی و هوشمندی، سعی در اصلاح امور داخلی ایران و البته اداره جنگ دشوار با امپراتوری روسیه را در اراضی شمالی آذربایجان را داشت. او به فکر تجهیز و مدرنیزه سازی ارتش بود و دانشجویانی را هم به اروپا اعزام کرد. عباس میرزا تبریز را بسیار دوست داشت و در آبادانی و عمران آن تلاش بسیار کرد. چنانکه به گفته خانم نیکی آر کدی - محقق آمریکایی - در کتاب ریشه های انقلاب ایران، تبریز در دوران قاجارها، پایتخت فرهنگی ایران بود و تهران پایخت سیاسی آن و رقابتی سخت میان این دو شهر جریان داشت. تبریز در واقع دروازه اروپا تلقی می شد، مدرن ترین افکار سیاسی و دینی از تبریز و به طور کلی از آذربایجان وارد ایران می شد. متفکران سیاسی و دینی ایران، عمدتا آذربایجانی بودند. اولین روزنامه ها، اولین چاپخانه، اولین سینما و سالن تئاتر و اپرا و مدارس مدرن و حتی نخستین اداره شهرداری در تبریز بنا نهاده شد. افکار مدرن سوسیالیستی از طریق تبریز و آذربایجان به ایران رخنه کرد. در آن زمان تعداد روزنامه های منتشره در شهرهایی مثل تبریز و اردبیل برابر با کل روزنامه های ایران بود و این نکته نشان می دهد که چرا در دوره قاجار، تبریز به گفته خانم کدی پایتخت فرهنگی ایران تلقی می شد.
تبریز اما به همان اندازه که در دوران قاجار، اعتبار و رونق بالا و بی نظیری داشت و از نقش سیاسی و فرهنگی منحصر به فرد برخوردار بود و در واقع سرنوشت سیاسی ایران، در گرو آن بود، در دوران پهلوی ها به شدت مورد کینه و غضب پهلوی ها واقع شد و عملا سیاست هایی از طرف دولت پهلوی اول و دوم اعمال شد تا تبریز منزوی و سرکوب شود و نتواند در برابر دیکتاتوری پهلوی قد علم کند. برای پهلوی ها، تبریز همیشه نقطه خطر تلقی می شد و پهلوی ها به دیده امنیتی به آن می نگریستند. سرمایه گذاری ها در تبریز به شدت رو به افول گذاشت و تبریز که زمانی با تهران، هوای رقابت داشت، به شهری زخم خورده و مورد انتقام مبدل گشت. تبریز شهر آزادیخواهی و در واقع «پاریس ایران» بود و نظام دیکتاتوری پهلوی این مطلب را بر نمی تابید. پهلوی ها خوش نداشتند ستارخان ها یا باقرخان ها و خیابانی ها و پیشه وری های دیگری از تبریز سر بردارند و طومار حکومت خودکامه آنها را فرو پیچند. برای پادشاهان پهلوی، تبریز همیشه به عنوان دشمن بالقوه ردیف اول تلقی می شد: دشمنی که پهلوی ها مطمئن بودند که یک روز بر علیه آنها سر بر خواهد داشت. لذا راه حل این معضل برای پهلوی ها، تضعیف فرهنگی تبریز و آذربایجان، به گونه ای بود که در غرقاب جهل نتوانند، سودای علمداری سیاست و فرهنگ را داشته باشند. اینجا بود که نوبت به ممنوع سازی تدریس زبان ترکی در مدارس تبریز و ‌آذربایجان رسید، امری که در تمام دوران قاجار بی سابقه بود. «بی زبان » کردن و «بریدن زبان» تبریز و آذربایجان، البته مقدمه ای بود بر زجر کش کردن پاریس ایران که سنت آزادیخواهی و لیبرالیته آن، آوانگارد هر جریان ترقیخواهانه در ایران بود.
 

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
پنجشنبه 5 اسفند 1395