جانیم آذربایجان

تلگرامدا کانالیمیزا قاتیلین https://t.me/tarihbastan @tarihbastan

سنده وارسا تورکون قانی گل ساتما آذربایجانی (اوزو قارا سیمیتقویا)

اوزو قارا !
 Image result for ‫اوزو قارا سیمیتقو‬‎
اود ووردو آذربایجانا 
بیر مارشیمون! 
بیر سیمیتقو! 
 
کیم اورمونو چکدی قانا؟
بیر مارشیمون !
بیر سیمیتقو! 
 
نه باغ قالدی نده بهر 
نه کند قالدی نه ده شهر
قانیمیزا قاتدی زهر 
هم مارشیمون !
هم سیمیتقو!
 
تپه‌دن دیرناغا یارا 
قالدیق یالوارا-یالوارا 
تاریخ بویو اوزو قارا !
هم مارشیمون ! 
هم سیمیتقو!
 
یوز ایل کئچسه جینایتدن 
پاکا چیخماز خیانتدن 
قاچا بیلمز عدالتدن
نه مارشیمون ! 
نه سیمیتقو!
 
آسلان گئتسه قوجالماغا 
تولکو گلر باج آلماغا 
مجال وئرمه اوجالماغا 
نه مارشیمون ! 
نه سیمیتقو!
 
سنده وارسا  تورکون قانی 
گل ساتما آذربایجانی 
اوز وئرمه تاپسین میدانی
یا مارشیمون !
یا سیمیتقو  !!
 
کریم گول اندام، اورمو-1394

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396

هولوکاست آذربایجان

اگر این حادثه در گوشه ای دیگر از این کشور و جهان اتفاق افتاده بود گوش فلک از فریاد وا انسانا کر شده بود و این غرب آذربایجان چه منطقه ای نفرین شده است که حداقل دویست هزار نفر از مردم آن همین صد سال پیش قتل و عام می شوند و امروز کسی لب از لب هم بر نمی دارد.

اجساد آذربایجانیان بعد از قتل‌وعام جیلولوق

معظم له حتی در این سخرانی خود در بیان این حوادث می فرمایند ” من وقتی آنچه را که بر این استان و بر این شهرها در آن برهه گذشته است، به یادم میآورم، قلبم متلاطم میشود. کاری کردند که مورّخ مینویسد: «در اطراف سلماس، دیگر هیچ آبادیای باقی نماند. هزاران نفر در ارومیه کشته شدند. با مردم این منطقه کاری کردند که وقتی عثمانیهای متجاوز وارد مرزهای ایران و وارد ارومیه و خوی شدند، مردم از آنها استقبال کردند»!”جملات بالا بخشی سخنان مقام معظم رهبری در بیست و هفتم شهریور ماه سال هفتاد و پنج در جمع مردم اورمیه است که از عدم توجه به حوادث جنگ جهانی اول در غرب آذربایجان و کشتار مردم بی گناه مردم منطقه گلایه می کند.

عمق فاجعه جیلولوق به حدی است که رهبر انقلاب به صورت بی سابقه از متلاطم شدن قلب خود سخن می گوید، حادثه ای که صدها هزار نفر مردم ترک و مسلمان غرب آذربایجان توسط جیلوهای مهاجر به رهبری مارشیمون (اهل موصل) قتل و عام شدند، خانه هایشان ویران شد، به نوامیس شان تجاوز و …

اینجاست اگر نام هولوکاست آذربایجان را بر آن نهیم به براستی به بیراه نرفتیم، اما آنچه اکنون بیش از آن حوادث، قلب هر انسانی را آزار می دهد بی توجهی به این مقطع تاریخی در آستانه صدمین سالگرد آن می باشد که حتی یک خط از کتب تاریخ درسی چه در مدارس و چه در دانشگاها را به خود اختصاص نداده است، هنوز هیچ خیابانی برای گرامی داشت کشته شدگان این فاجعه انسانی وجود ندارد، هنوز هیچ مجسمه یاد بودی ساخته نشده است، هنوز هیچ مستند و برنامه ای از آن در تلوزیون ملی پخش نگردیده است، هنوز قریب به اتفاق ملت ایران از آن بی خبر اند و بیشتر از همه قلب انسان را به درد می آورد مسئولان منطقه و استانی آذربایجان غربی هستند که تاکنون سخنی بر زبان جاری نخواسته اند انگار از این مردم نیستند، انگار اینان خود از جرگه جیلوها هستند که اینگونه این فاجعه عظیم را که قلب رهبر انقلاب را متلاطم می کند بی توجهی می کنند.

اگر این حادثه در گوشه ای دیگر از این کشور و جهان اتفاق افتاده بود گوش فلک از فریاد وا انسانا کر شده بود و این غرب آذربایجان چه منطقه ای نفرین شده است که حداقل دویست هزار نفر از مردم آن همین صد سال پیش قتل و عام می شوند و امروز کسی لب از لب هم بر نمی دارد.

نگارش این سطور آن قدر قلبم را به درد آورده که باچشمان گریان می نویسم نه برای کشته شدگان، بلکه برای خودمان که این چنین روزه سکوت برای مرگ پدران و مادران خود گرفته ایم و این گونه روشنفکر ما، مسئول ما، نماینده ما، وزیر ما، رئیس جمهور ما این چنین بی توجه هستند باید گفت ” گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جائی نرسد فریاد است”

اما باید ما جوانان غیور آذربایجان روزه سکوت را بشکنیم به به گلایه رهبر معظم انقلاب توجه کنیم در سال ۱۳۹۶ که صدمین سال کشتار مردم بی گناه در اورمیه، خوی، سلماس، ماکو و … با صدای رسا به نام انسانیت فریاد بزنیم جیلولوق یک نسل کشی است، فریاد بزنیم زمانی که مردم شرق در چهارشنبه آخر سال جشن و سور برگزار می کردند بیش از ۲۰ هزار نفر در اورمیه در همین قتل و عام شدند، فریاد بزنیم ما در طول تاریخ عذار دار پدران و مادران خود خواهیم بود، فریاد بزنیم اینجا هم فلسطین بود که دول غرب و شرق در آن مقطع تاریخی به صورت بی سابقه ای دست در دست هم نهادند تا فاجعه ای بیافریند که قلم طاقت بیان آن را ندارد و می شکند، اشک چشم به دریا تبدیل می شود.

چه شده است که این داغ بزرگ را فراموش کرده ایم، چه شده است تاریخ خود فراموش کردیم، مگر نشده ایم که هر ملتی تاریخ خود را ندادند محکوم به فنا ست، مگر درس عبرت از روزگار کنونی خاورمیانه نمی گیریم؟ یا منتظریم بار دیگر چنین حوادثی بر سر ما بیایند؟ یا نمی بینیم تروریستها امروز در سوریه مار می خورند و اژدها می شوند؟ یا نمی بینیم غرب و شرق دوباره برای نابودی کشور عزیزمان متحد شده اند؟ همانگونه که ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند “این جور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف، دارد توطئه می شود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئه ها، در داخل کشور، محور حرکت قرار می گیرد، خودش اصلاً نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت می خواهد.”  بیاید در محور توطئه دشمن قرار نگیریم، بیاید بصیرت خود را بیافزایم و یکی مصدیق افزایش بصیرت خواندن تاریخمان است که بدانیم دشمن با ما چه کارها که نکرد.

دیگر بس است، دیگر بس است، دیگر بس است

اختصاصی گروه رسانه ای یول(سرمقاله مدیر مسئول گروه رسانه ای یول در شماره پنجم نشریه آچیق یول) 

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
یکشنبه 29 اسفند 1395

جیلولوق؛ فاجعه ای فراتر از درگیری نژادی – مذهبی

رویای تشکیل کشور ارمنستان بزرگ در قلب سرزمین های اسلامی، همواره دلیلی بوده است بر وحشیگری ها و خونریزی ها به دست داشناک های ارمنی تا از این طریق ضمن پیاده کردن سیاست های روسیه و انگلستان – فرانسه در منطقه، حمایت های لازم برای نیل به رویای خود را کسب کنند.

جیلولوق؛ فاجعه ای فراتر از درگیری نژادی – مذهبی

ارمنی هایی که به صورت پراکنده در سرزمین های ایران، عثمانی و قفقاز ساکن بودند، در طول جنگ های ایران – روسیه و عثمانی – روسیه همواره به عنوان ستون پنجم دشمن عمل کرده و منافع روس ها را با مشی خائنانه خود تامین می کردند.

انگلستان که نقش مهمی در انحراف و به بیراهه کشیده شدن انقلاب مشروطیت در ایران داشت می تواند بخش بزرگی از موفقیت خود را مدیون عوامل خیانت پیشه ارمنی باشد. قتل سردار مشروطه «ستار خان» در تهران به دست عوامل ارمنی با حمایت انگلستان صورت می گیرد.

رویای تشکیل کشور ارمنستان بزرگ در قلب سرزمین های اسلامی، همواره دلیلی بوده است بر وحشیگری ها و خونریزی ها به دست داشناک های ارمنی تا از این طریق ضمن پیاده کردن سیاست های روسیه و انگلستان – فرانسه در منطقه، حمایت های لازم برای نیل به رویای خود را کسب کنند.

مناطق قفقاز جنوبی و آذربایجان ایران درجنگ جهانی اول دارای اهمیت استراتژیک فراوانی بودند که این اهمیت استراتژیک تا پایان جنگ دوم و شروع جنگ سرد همچنان پابرجا می باشد. در نتیجه همین اهمیت بود که این مناطق همواره مورد توجه قدرت های منطقه و غرب بوده است. در جنگ های مابین دولت عثمانی و روسیه تزاری مناطق آذربایجان و قفقاز جنوبی محل مناقشه و رقابت این دو قدرت بر سر تسلط بر آن مناطق بوده است. در نتیجه ضعف و بی کفایتی حکومت مرکزی در تهران، در دوران استبداد صغیر تا پیروزی انقلاب اکتبربه مدت ۹ سال منطقه آذربایجان ایران در اشغال نیروهای روس بود و قوای عثمانی همواره تلاش می کردند این مناطق را در حوزه نفوذ خود قرار دهند. امتیاز اشغال آذربایجان ایران کفه ترازو را برای قوای متفق سنگین تر می کرد. همین اهمیت استراتژک می تواند یکی از دلایل تبدیل شدن آذربایجان به میدان رقابت قدرت های جهانی که خود مانعی برای توسعه و عاملی برای تخریب زیرساخت های تجاری در این منطقه می باشد.

ارامنه و سایر مسیحیانی که در طول جنگ های عثمانی – روسیه به دلیل خیانت و توطئه علیه دولت مرکزی از خاک های عثماتنی رانده شده بودند، درمنطقه قفقاز جنوبی و مخصوصا نواحی غربی آذربایجان ایران (در کل نواحی تحت نفوذ روس ها) ساکن می شوند و رفته رفته جمعیت و تاثیر گذاری شان در این مناطق با حمایت روس ها افزایش می یابد.

با وقوع انقلاب در روسیه و فروپاشی امپراتوری تزار، فرصت مناسبی برای ملیت های مختلف در محدوده مرزهای سیاسی روسیه تزاری پدید می آید تا در بازآرایی قدرت و در خلال فقدان دولتی مقتدر، برای خود جایگاه بهتری از نظر منافع سیاسی – اقتصادی دست و پا کنند. اقوام مسلمان منطقه قفقاز و آذربایجان نیز در حین این تحولات در تلاش برای رهایی از سلطه استبداد و دست یابی به استقلال ملی بودند. اما در این کشاکش اقوام، نزاع بین ملیت های مختلف بر سر زیاده خواهی ها و منافع بیشتر بحران آفرینی می کند. ارمنیانی که با فرصت ایجاد شده پس از فروپاشی امپراتوری تزار با قتل عام مسلمانان ایروان و شهرهای اطراف آن توانسته بودند برای خود محدوده مشخصی را ایجاد کنند، در شمال رود ارس پروژه ارمنستان بزرگ را با هدف تصاحب منطقه آذربایجان تا دستیابی به شهر باکو دنبال کرده و خونریزیها و وحشیگری های بی سابقه ای را بر مردم مسلمان آذربایجان با حمایت روس ها تحمیل می کنند.

در جنوب ارس وضع به همان روال و اندکی تفاوت ادامه دارد. آذربایجان جنوب ارس غارتگر دیگری علاوه بر ارمنیان را در خود جای داده است. اکراد ایل شکاک به رهبری سیمیتقو مدعی دیگری هستند که با همان شیوه تجاوز به خاک آذربایجان چشم دوخته اند. اکرادی که آنها نیز از سوی انگلستان و قوای متفق تغذیه می شوند تا به عنوان آلترناتیوی احتمالی به جای قوای روس و ارمنی ها در منطقه حفظ شوند.

گرچه نسل کشی مسلمانان غرب آذربایجان (فاجعه جیلولوق) با وحشیگری های ارامنه به وقوع پیوسته است اما بررسی تاریخی و علت شناسی این فاجعه بدون در نظر گرفتن نقش کردهای شیکاک و بدون بازخوانی طرح ایجاد منطقه کردستان در خاک های آذربایجان به عنوان مانعی در برابر پیشروی عثمانی ها در جنگ (به عنوان پروژه ای کوتاه مدت) و ایجاد خلوتگاهی برای نیروهای غرب در منطقه استراتژیکی همچون آذربایجان به منظور دسترسی به مسیر تجاری شمال – جنوب و تسلط بر خاورمیانه (به عنوان طرحی بلند مدت) ممکن نخواهد بود.

 فراخوانی سریع ارتش روسیه از منطقه آذربایجان ایران پس از انقلاب ا

کتبر ۱۹۱۷ و خروج روسیه از جنگ، امکان حمل و خروج کامل مهمات و تسلیحات نظامی را به همراه ارتش سلب می کرد. بنابرین اغلب این مهمات در آذربایجان به دست نیروهای ارمنی ساکن که تحت تاثیر اندیشه ارمنستان بزرگ و همچنین انتقام جویی از مسلمانان بودند سپرده شد و بخش دیگری نیز به دست نیروهای کُرد به رهبری اسماعیل سیمیتقو افتاد.

خروج نیروهای روس از آذربایجان و اوضاع نابسامان روسیه پس از انقلاب، نیروهای متفق را بر آن می داشت تا جایگزینی برای قوای روس در منطقه قفقاز و آذربایجان ایجاد کنند. نیروهای مسیحی با اکثریت ارمنی ها با حمایت کامل انگلستان – فرانسه و تجهیزات روسی و کرد های شیکاک گوشه های مختلف طرح دفع قوای متحد و ایجاد شکاف در جهان اسلام و تسلط بر خاورمیانه به منظور اجرای نقشه های استعماری می باشند. دستیابی بر مستعمره بزرگ و پرجمعیتی همچون خاورمیانه و کشورهای مسلمان می توانست یکی از بزرگترین دستاوردهای جنگ برای قوای متفق باشد تا از این طریق جبران خسارت جنگ و بازسازی اقتصادی خود را پس از جنگ تسریع بخشند.

ارمنی های مسلح شروع به غارت و قتل عام مردم شهرهای ارومیه، سلماس و خوی می کنند. در این میان، سیمیتقو خواهان پیوستن به صف درنده ارمنی ها می شود تا با اتفاق بتوانند طرح خود را پیاده کنند. اما خیانت سیمیتقو و قتل بنیامین مارشیمون رهبر مذهبی ارمنی ها آتش وحشیگری را تشدید و می کند و ارمنی ها با کمک قوای پشتیبان رسیده از ایروان و شهرهای شمال ارس، قتل و غارت مسلمانان آذربایجان را شدت می بخشند. سیمیتقو خاک آذربایجان را برای خود می خواست و قتل عام مردم آذربایجان به دست ارامنه می توانست راه را برای سیطره اکراد بر آذربایجان هموار کند.

مردم مسلمان آذربایجان قربانی همیشگی قدرت های استعمارگر غربی بوده اند. تاریخ این مردم با مبارزه بر علیه استبداد و استعمار خارجی و سرکوب و ویرانی نوشته شده است. سقوط آذربایجان می توانست نتیجه جنگ های صلیبی را پس از گذشت صدها سال به گونه دیگری رقم زند. جنگ هایی که سعی در نابودی تمدن اسلامی داشتند و این بار قلعه شکست ناپذیر اسلام در آذربایجان مقاومت کرد. رسیدن قوای عثمانی نیروهای غارت گر ارمنی را از شهر ها بیرون و روانه آنسوی ارس می کند. قوای مسلمان عثمانی مسلمانان آذربایجان را نجات می دهند و در همان حین دولت مرکزی در تهران همچنان مشغول خرید و فروش خاک ایالات و ولایات می باشد.

در صورتی که ارمنی ها می توانستند شهرهای غرب آذربایجان را نیز همچون ایروان و سایر شهرهای مسلمان نشین شمال ارس قتل عام کنند و محور ایروان – نخجوان – وان تکمیل می شد، غده دیگری در دل سرزمین های اسلامی می رویید و جهان اسلام بی شک تکه تکه می شد. طرح ایجاد ممالک کوچک و ضعیف اسلامی مخصوصا در خاورمیانه به عنوان خلوتگاه و مستعمرات جهان غرب نابودی اندیشه اسلامی و وابستگی کامل به استعمارگران را دنبال می کرد و امروزه نیز این پروژه در منطقه ادامه دارد.

در نهایت بایستی گفت قتل عام مسلمانان آذربایجان در دو سوی ارس توسط ارامنه فراتر از یک درگیری نژادی-مذهبی بوده و امروزه درگیری ها در منطقه قره باغ و مقاومت اسلامی در این منطقه نمی تواند محدود به یک دولت یا کشور باشد و این مقاومت تمثیل گر تقابل جهان اسلام و جهان غرب می باشد که متاسفانه همچنان دور از چشم و در محاق نگه داشته شده است.

منبع سایت یول پرس

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
یکشنبه 29 اسفند 1395

فجایع اوروسلوق جیلولوق و کوردلوک در محال بار اندوز چای

وقوع فجایع وشرارت های  اسفناک در اواخر سده 13 عواقبی  جز فلاکت و بدبختی وقتل عام چیزی برای اهالی  مظلوم وبی گناه غرب آذربایجان در بر نداشته است.محال بار اندوز چای  که در جنوب محال اورمو واقع می باشد از این قاعده مستثنی نبوده است.در زیر به طور مختصر به ترتیب به فجایع اوروسلوق-جیلولوق وکوردلوک می پردازیم.

این مصیبت ها که همگی  در پی  اعمال سیاست های استعمار گرایانه غرب وشرق صورت می  گرفت حاصلی  جز قتل عام مردم بی گناه و بی  خانمان شدن سکنه اورمیه چیزی در پی  نداشته است.هر سه این فجایع تقریبا در یک بازه زمانی ولی  با اهداف گوناگون صورت می  گرفت.

اوروسلوق
 استعمارگر روس  که از  قدیم چشم طمع به خاک ایران وآذربایجان دوخته بود در جنگ جهانی  اول مصاف با مشروطیت در ایران سعی  در تسخیر غرب آذربایجان وقطع ارتباط مشروطه خواهان با دولت عثمانی  برامد ودر پیشبرد اهداف خویش با دادن وعده وعید اکراد ارمنه وآسوریها را متحد خویش ساخت وتمامی  مهمات جنگی  را  به همراه دولت امریکا که در این قضیه خود را بی  طرف اعلام کرده بود تقبل نمود.درگیری  بین دولت عثمانی ودولت روسیه در قاسملی دره سی وشکست روسها وعقب نشینی  تا روستای  قره آغاج همگی  حاکی  از  کشتار مردم بی گناه مردم باراندوز چای بوده است.هم اکنون سنگر های  روسی  وعثمانی در روستای  منطقه بار اندوز  چای من جمله روستای نیولی باقی است.گفتنی  است هنوز هم که هنوز است باوجود گذشت زمان جنایات روسها ذهنیتی را در منطقه مبنی بر تنفرداشتن از  انسانهایی که دارای موی زرد وصورتی قرمز وچشمانی آبی  می باشند به وجود اورده  که این تنفر به صورت ضربالمثلی  نیز وارد فولکور منطقه شده است.

 بر هذر ائتمک گرک اوچ شی دن 
گؤی گؤز اوز قیرمیزی توک ساریدن

روسها در عمارتها و قلاع روستای محال بار اندوز  من جمله کوکیا.نیولو.نئی بین.باراندوز.قرالر و.....مستقر بودند وشرارتها کردند.


جیلولوق 

Image result for ‫فجایع جیلولوق‬‎
با شروع جنگ جهانی اول به تاریخ شش تیر 1293(28 ژوئن1914)جنگ بین روسها ومشروطه خواهان که از حمایتدولت عثمانی  برخوردار بودند در گرفت ومشروطه خواهان شکست خورده وآذربایجان به دست روسها افتاد.به تابستان 1296آسوریها وارامنه ساکن در خاک عثمانی به دولت عثمانی  اعلان جنگ نموده و در پی  شکست از آنها با راهنمایی روسها که به آنها وعده ارمنستان بزرگ در خاک اذربایجان را داده بودند.از غرب وارد اورمیه وسلماس شدند.این نقشه استعماری  قبلا توسط میسیونر ها ومبلغین واطبائ آمریکایی وفرانسوی وانگلیسی به اسوریها وارامنه منطقه آذربایجان اعلام شده بود واین افراد به ظاهر متمدن وخدمتگذار مدتهای طولانی افکار عمومی  را برای  اجرای نقشه شوم دول غربی  آماده کرده بودند.
جمعیت بالغ بر یکصد هزار نفر توسط قوای وسدر حومه شهر روستاها وخود شهر ساکن شدند.با تشکیل ارتش  مسیحی در اورمیه قتل وغارت در اطراف شهر وخود شهر به اوج رسید.روز جمعه مصادف با3 اسفند 1296 روز غارتو کشتار دسته جمعی  اهالی روستاها وشهر اورمیه بودو مارشیمون(مارشیمون که خود با نام مبلغ دینی وارد خاک اذربایجان شده بود فتنه جیلولوق را هدایت نمودو در نهایت درروز 19 مارس 1918 در خسرو اباد سلماس به دست هم پیمانش  سمیتقو کشته ودر همانجا نیز دفنشد)سرکرده جیلوها وسمیتقو(سمیتقو نیز به سال 1309 توسط سرهنگ  صادق خان رئیس هنگ مرزی  اشنویه کشته شد)سرکره اکراد دست خود را به خون هزاران اذربایجانی  بی گناهآلوده کردندودر اخر خود با خفت وخاری  کشته شدند.دولت عثمانی  با مشاهده کشتار مسلمانان به دست جیلوهاو اکراد ارتش  این کشور سه تیپ 4.15.12 را از  جنوب غرب وشمال به یارزی مردم اذربایجان فرستاد چرا که قوای  دولتی  ایران در اثنای  در گیری  با رسها ومشروطه خواهان تضعف شده بودند  وارتش  عثمانی  با نقشه محاصره جیلوها واشرار تیپ چهار خود را در جهت تنگ کردن حلقه محاصره جیلوها واشراربه این منطقه اعزام کرد.جیلوها نیز با مشاهده شکست ودر سلماس وغرب اورمیه به دست تیپ 15 و4 ارتش عثمانی تنها راه را در رسیدن به مقر  انگلیسی ها در سایین قالا دیدندچرا که از طرف این دولت حمایت می شدند .بنابریان تمام قوای  خود را جمع و با شکست تیپ چهار عثمانی از منطقه دو‏‏‏ل (dol)گذشته و به سایین قالا روانه شدند.جیلوها در حال حرکت به سمت جنوب اورمیه .به روستاهای  دولاما وتپه مکی که در قسمت ورودی محال باراندوز چای  به محال دول قرار داشتند حمله برده  ساکنانش  را قتل وعام  روستاها را تاراج و سپس ویران نمودند قوای  عثمانی  که از غربو شمال و ارد اورمیه شده بودنددر  اثنای  تعقیب جیلوهای در حال فرار در دشت بار اندوز ضربات اساسی  به اشرار وارد و جمع کثیری از آنان را کشتند .پس  از کشتن از محال دول در دره منتهی  به اشنویه توسط ایل قارا پاپاق و افراد مجد السلطنه افشار انتقام سنگینی  از اشرار گرفته شد.لازم به ذکر است کمتر قبرستانی در منطقه بار اندوز یافت می شود که تن زنان وکودکان بی گناه را در بستر خاکش نبیند.

فتنه سیمیتکو
Image result for ‫سیمیتقو یاغی‬‎
با پایان جنگ جهانی اول در اواخر سال 1297و شکست جیلوها ازارتش عثمانی و خروج این ارتش از خاک اذربایجان یاغی  دیگری  به نام سمیتقو چشم طمع به خاک اذربایجان دوخت.
در حین خروج ارتش  عثمانی  از اذربایجان ارتش عثمانی  از اورمو ریاست قشون غنائم و اسلحه های  جنگی  را با قیمت نازل به بزرگان شهر پیشنهاد داد تا در بروز  جنگ احتمالی  از خود دفاع کنند ولی  علمای ان زمان گفتند ما با کسی  سر جنگ نداریم.گفتنی  است روستاهای  شیعه نشین دشت بار اندوز.دول تورکمان.امامزاده باش قالا .انزل.قوشچی .نازلی و...که در مقابل اشرار دفاع می کردند و روستاهای  محال صومای دشت مرگور وترگور همگی  در امان بودند واز ترس کشته شدن یاغیان را حمایت می کردند چون افراد سیمیتکو به شیعه سنی  تورک و کرد ومسیحی رحم نمی کردند.حمله اشرار به روستا ها جهت به دست اوردن غنائم وتاراج حیوانات اهلی وامال مردم جهت تامین اذوقه قوای  خویش شروع فتنه جدیدی را خبر میداد.قوای  اورمیه که تازه جنگ با جیلوها تمام شده ودر جهت انسجام قوای  نظامی  خویش بودند نتوانستند در مقابل اشرار که نیرویی بالغ بر ده هزار نفر داشتند مقاومت کنند وقسمتی  از نواحی  غرب اذربایجان به دست یاغیان افتاد .با انحلال دولت قاجاریه  چهل و پنج روز پس از کودتای  رضاخان در هیجده فروردین 1300سه گروهان ژاندارم به اذربایجان فرستاده شدوبا شکست اکراد وتسلط بر چهریق اسناعیل اقا به همراه خانواده به سوی مرزهای  عثمانی  روانه شد ولی توسط مرزبانان عثمانی پسرو همسرش کشته وخود به مرزهای ایران وعراق متواری گردید.سرانجام به سال 1303 مورد عفودولت قرار گرفت.ولی باز هم با در دست گرفتن ریاست ایل شکاک وعزل عمرخان قصد شورش در منطقه را داشت ودر نهایت نیز توسط سرهنگ صادق خان رئیس هنگ مرزی  اشنویه کشته وجسدش با خفت وخواری در معرض دید مردم شهر اورمیه قرار گرفت.

منابع 
1:نگاهی به محال باراندوز چای ومحال دول
اورمیه علی بابایی نیلویی
2:دائره المعارف آبادیهای بخش مرکزی شهرستان اورمیه -علی بابایی نیلولویی

این مطلب از دوهفته نامه تورکی آچیق یول 21 اسفند 95-شماره 5  توسط  مدیر این وبلاگ رونوشت شده است

فجایع اوروسلوق جیلولوق و کوردلوک در محال بار اندوز چای(علی بابایی .محقق ونویسنده .از  دوهفته نامه آچیق یول 21 اسفند 95-شماره 5)

آردینی اوخو(بقیه مطلب)
شنبه 28 اسفند 1395