🖊 #محمد_رحمانی_فر
📝چندی پیش مطلبی کوتاه در خصوص ارزش بالای پول ایران در دوره #قاجار نوشته بودم و اشاره کرده بودم که علیرغم تمامی نابسامانیهای داخلی و خارجی، ارزش این پول در برابر ارزهای معتبر خارجی تا حدود زیادی ثابت ماندهبود. ظاهراَ بیثباتیهای اخیر در بازار #ارز و #سکه موجب شده، آن مطلب مجدداً از سوی برخیها مورد توجه قرار گیرد. البته، در این میان، یکی از این افراد، سرزمینهای از دست رفته در دوره قاجار را به اینجانب متذکر شد.
📝برای پاسخ دادن به چنین اظهار نظری سه راه داشتم. روش اول این بود که با یک جواب کوتاه به نامبرده متذکر شوم که اظهار نظر وی هیچ ربطی به موضوع مطرح شده از سوی اینجانب نداشتهاست. روش دوم این بود که از وی بخواهم نقشه ایرانِ قبل و بعد از قاجار را مورد ملاحظه قرار دهد. روش سوم هم این بود که عوامل داخلی و خارجی از دست رفتن سرزمینهای مزبور را برای وی تشریح نمایم تا بداند که نمیتواند پادشاهان قاجار را تنها مقصرین این ماجرا بداند.
📝اما به نظر میرسد چنین افرادی بیشتر از آن که منتظر پاسخی باشند، صرفاً به دنبال ادای تکلیف تاریخی خویش هستند. به زعم اینها، #تاریخ یک سرزمین آکنده از صفحات سیاه و سفیدی است که البته سیاهی و سپیدی این صفحات را نه حقایق و وقایع تاریخی، بلکه پیشفرضهای #ذات_گرایانه خود آنها رقم میزند. به تعبیر سادهتر، اینها تاریخ را از ورای عینک سیاه و سفید #ما و #دیگران مینگرند. آنچه مربوط به تاریخِ مایِ تاریخی آنها باشد، باید سفید دیدهشود حتی اگر سیاهترین رویداد تاریخی باشد و آنچه مربوط به تاریخ دیگران باشد باید سیاه دیده شود حتی اگر سفیدترین رویداد تاریخی باشد.
📝بر پایه چنین رویکرد جزماندیشانهای است که تاریخنویسان ایرانی، مخصوصاً در مواجهه با تاریخ بعد از اسلام، با چشمپوشی از واقعیات تاریخی و با نگرش گزینشی به تاریخ، شکوه امپراتوریهای عظیم ترکها در این سرزمین را مورد غفلت و حتی مورد انکار قرار میدهند و از سوی دیگر معدود حکومتهای محلی فارسزبان را مورد تمجید و ستایش قرار میدهند.
📝آنهایی که گمان میکنند #قاجار سرزمینهای آنها را از دست داده است قبل از همه چیز نگاهی به نقشه ایران در دوره #زندیه بیندازند و ببینند که قاجار کدام ایران را از زندیه تحویل گرفته بود و آنگاه از خود بپرسند که چرا تا به حال زندیه را مورد انتقاد قرار ندادهاند. چرا پهلویها را به خاطر از دست دادن #بحرین سرزنش نمیکنند؟ بماند که این عزیزانِ ناآگاه که بازیچه تاریخسازیهای #ذات_گرایانه و #جزم_اندیشانه شدهاند هیچگاه با منطق تاریخ آشنا نخواهند شد.
📝#منطق_تاریخ به ما میگوید که تمامی امپراتوریهای تاریخی، کشورگشاییهای خود را از یک منطقه بسیار کوچک آغاز کرده و در دوران #اوج خود سرزمینهای بسیاری را به خاک خویش ضمیمهکردهاند ولی همان امپراتوریها در دوران #افول خود رفته رفته سرزمینهای فتح شده را از دست دادهاند و در غالب اوقات پیش از آن که به طور کامل از بین بروند دوباره در یک محدوده کوچک سرزمینی به حیات خود ادامه دادهاند. یعنی دوباره به همان جایی برگشتهاند که روزگاری از همان جا کارشان را آغاز کرده بودند. با این تفاوت که دیگر توان و حتی انگیزه روزهای نخستین را از دست داده بودند و این بار فاتحی دیگر میبایست از منطقهای دیگر که به پا خیزد و دست به کشورگشایی زند...
🔖پ ن:
1- این نوشته به منزله توجیه کاستیها و ضعفهای قاجاریه و سایر امپراتوریهای ترک نیست، بلکه تلنگری است به شستن چشمهای غبارآلود و دیدن تمامی حقایق و وقایع تاریخی.
2- تاریخنویسان ایرانی با چشمپوشی عمدی بر روند تکوین فرآیندها و پدیدههای تاریخی، با سیاهنمایی تمامعیار در مورد قاجاریه و با اسطورهسازی در خصوص شخصیت رضاخان اغلب دستاوردهای دوران قاجار را به نفع رضاخان مصادره مینمایند.