شهرهای کردنشین جنوب استان آذربایجان غربی نظیر اشنویه، سردشت و مهاباد همواره از سوی گروههای تروریستی، ضدانقلاب و نژادپرست پانکردیسم به عنوان بخشی از جغرافیای سرزمین موهوم “کردستان بزرگ” معرفی شده و کردنشین بودن این منطقه در مقطع کنونی را بهانهای برای طرح ادعاهای ارضی و انکار هویت آذربایجانی این شهرها قرار دادهاند که در همین راستا تلاشهایی نیز از سوی جریانات وابسته به تروریسم برای تشکیل استانی جدید در جنوب آذربایجان غربی با محوریت شهرهای کردنشین تحت عناوینی چون کردستان شمالی و… انجام شده است.
اما همچنان که در سند تاریخی زیر مربوط به دوران حکومت قاجار آمده است، تمامی شهرهای کردنشین جنوبی این استان از دیرباز در قلمرو جغرافیایی و سیاسی منطقه آذربایجان بوده و تغییر بافت قومی و جمعیتی این مناطق به سبب مهاجرتهای انجام پذیرفته طی سالهای اخیر نمیتواند هویت آذربایجانی آنها را زیرسوال بببرد.
در سند زیر نام شهرهای ساوجبلاغ (مهاباد کنونی – همچنان که کردزبانهای ساکن این شهر امروزه نیز آن را در لهجه کردی سابلاغ مینامند)، اشنویه و سردشت به وضوح به چشم میخورد. همچنین نکته قابل توجه آن استفاده از نام تاریخی سولدوز برای اشاره به شهرستان نقده امروزی میباشد. حال آن که جریانات تروریستی پا را فراتر گذاشته و برای سولدوز نیز اسامی جعلی ساخته و به دنبال تحریف تاریخ و هویت آن در راستای اهداف توسعه طلبانه ارضی خود میباشند.
در ادامه بیشتر بخوانید:
جنبش 1299 آذربایجان که از آن به عنوان قیام شیخ محمد خیابانی نیز یاد می شود یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر ایران است. خواست ها، اهداف و ماهیت آن اگر به طور دقیق بررسی شود می توانیم به یک سیر تاریخی تدریجی در ماهیت جنبش های تاریخ معاصر به ویژه در آذربایجان دست پیدا کنیم. از این رو بررسی آن یک امر ضروری است.
مقدمه:
از رویداد های برهه ای که در تاریخ معاصر نسبتا کم به آن پرداخته شده و از دید نویسندگان و مولفان تاریخ معاصر به دور مانده قیام شیخ محمد خیابانی است. قیامی که هرچند نافرجام ماند و با تسلیم به مرگ خیابانی خاتمه یافت ولیکن تاثیراتی که بر رخ دادهای ادوار بعد از آن نهاد انکار ناپذیر است. از همین رو بررسی ابعاد مختلف این قیام و اهداف و خواست های رهبران آن می تواند چند و چون رویدادهای تلفیقی متاثر از ساختار اجتماعی را در تاریخ معاصر ایران هر چه بیشتر روشن سازد. نگارنده در این نوشته سعی خواهد کرد دریچه ای به سوی این نگرش بشکافد و لیکن اذعان می دارم که احتمالا زوایایی نیز از دید اینجانب پنهان بماند. چرا که دسترسی بر تمامی منابع و ماخذ بر من ممکن نیست. اما قبل از ورود به بررسی قیام لازم است نگاهی کوتاه و اجمالی بر رویداد های قبل از آن داشته باشیم.
نوشته شده ازسایت وزین یولپرس مهدی صادقی
دانلود کتاب های ترکان وبرسی تاریخ وزبان وهویت انها در ایران ودیلیمیزین ساده گرامری.(استاد حسن راشدی)
آذربایجانلی آیدین و یازار، حسن راشدی 1333 جی گونش ایلینده (1954 میلادی ) آذربایجانین بو گونکو اردبیل اوستانینین ،گئرمی (موغان) شهرینین موران بولومونده یئرلشن ظاهرا / زاهرا/ زهراکندینده، دونیایا گؤز آچیب.
ایلک تحصیلاتینی و آلتینجی صینیفه قدر اؤز دونیایا گؤز آچدیغی کندینده و " بیرونی زهرا " آدیندا اوخولدا،اورتا تحصیلینی دوققوزا کیمی ده گئرمیده و " خواجه نصیر " آدیندا مکتب ده اوخودو و
1348 گونش ایلینده 15 یاشی وارکن تئهرانا کؤچدو. دبیرستانین اوچ ایلینی تئهراندا اوخودو و یوکسک تحصیلاتینی الکترونیک ریشتهسینده تئهران و آمئریکادا بیتیردی. و ائله اؤز ریشتهسینده ایشه باشلادی.
موهندیس حسن راشدی 1356 ایللریندن تورکجه کیتابلارین یاییلماسی آزاد اولدوقدان سونرا آنا دیلی و اؤز هویتی حاقدا آرتیق اوخوماغا و دوشونمهیه باشلادی. 1357 اینقیلابیندان سونرا « وارلیق» ، « یولداش » کیمی تورکجه درگیلری اوخویاراق، تئهرانین دمشق خیاوانیندا قورولان آذربایجان انجومنی / انجمن آذربایجان دا سورکلی ایشتراک ائتدی. بو انجومنده موهندیس راشدی آذربایجانلی شاعیرلر، یازارلار، ادیبلر و سیاست آداملاری ایله تانیشدی. بو شخصیتلردن بیری ده آذربایجانین آدلیم یازاری گنجعلی صباحی ایدی کی جناب راشدی اونونلا گؤروشرکن اونون تجروبهلریندن فایدالاناراق تورکجه یازیب اوخوماق فونونلارینی اؤیرندی.
حسن راشــــــــــدی
تهران ۱۳۸۶
کتاب به فارسی است
تا حالا دقت کرده اید چرا افعال فارسی، عربی یا زبانهای دیگر وارد زبان ترکی نشده است؟ و اینکه این یک قاعده کلی در همه زبانهاست؟
برخیها زبان آذربایجان را ترکی میدانند که در معرض واژههای عاریتی فارسی قرار گرفته است و برخی دیگر نیز این زبان را لهجهای از فارسی میدانند که در معرض هجوم واژههای ترکی قرار گرفته است. اگر صرفا نامگذاری بود، موضوع چندان مهم نبود، اما ظاهرا هر یک از این دو جناح منظور خاصی را دنبال میکنند. آذریانگاران چنین میاندیشند که زبان مردم آذربایجان در اصل لهجهای از فارسی بوده است که کلمات ترکی در آن داخل شدهاند. ترکیانگاران هم استدلال میکنند که این زبان ترکی است که کلمات فارسی و عربی و بعضا اروپائی در آن مداخله کردهاند. از آنجا که با تبلیغات صِرف نمیتوان به جائی رسید، من دلائلی که به نظر خودم از کفایت کافی برای رفع ابهام برخوردارند، را ارائه میدهم، تا شاید کمکی به روشن شدن مطلب در این زمانه حساس بنماید. نخستین دلیل ماهیت جغرافیائی دارد. معمولا ورود کلمات جدید به هر زبانی از شهرها آغاز میشود و با تأخیری قابل ملاحظه به روستاها و نقاط دور دست میرسد. این کلمات جدید یا به اقتضای تغییر شیوه زندگی و یا توسط مهاجرین وارد زبان میشوند و در هر دو حالت نیز شهر همواره زودتر از روستا و مناطق صعب الحصول پذیرای این نوع کلمات میشود. حال اگر تحقیق نشان بدهد که حرکت از شهر به روستا منجر به زبان خالصتر میشود، میتوان حکم داد که کدام زبان بومی است و کدام زبان بر آن تأثیر گذار بوده است. وضعیت در مورد زبان آذربایجان دقیقا به این صورت است، یعنی هر چه به روستاها و مناطق صعب العبور نزدیکتر میشویم، این زبان «ترکیتر» میشود. اما اگر این استدلال هنوز عدهای را قانع نمیکند، من استدلال دیگری از منظر زبان شناختی دارم که توضیح میدهم.
زبان از انواع متعددی از کلمات تشکیل میشود که در یک طبقه بندی کلی در ده نوع و بعضا یازده نوع معرفی میشوند و در زبان شناسی word class نامیده میشوند. این کلمات عبارتند از ۶ نوع اصلی و ۵ نوع کمکی:
گروه کلمات اصلی: ۱ – اسم ۲ – صفت ۳ – فعل ۴ – قید ۵ – عدد ۶ – ضمیر
گروه کلمات کمکی: ۱ – حروف اضافه ۲ – حروف ربط ۳ – ادات ۴ – کلمات مودال ۵ – نداها
تحقیق نشان میدهد که فراوانی کلمات دخیل در همه حوزههای فوق یکسان نبوده و تفاوتهای فاحشی موجود است. مقاومت زبان در برابر واژههای بیگانه در حوزههای فوق یکسان نیست. مثلا اسم و صفت از یک زبان به سهولت وارد یک زبان دیگر میشوند، اما ممکن است حرف اضافههای یک زبان به این سهولت در برابر حرف اضافههای یک زبان بیگانه تسلیم نشوند. ما برای سهولت، بحث خود را محدود به سه نوع کلمه یعنی اسم و صفت و فعل میکنیم تا منظره عمومی را ارزیابی کنیم. تحقیق نشان میدهد که افعال یک زبان مقاومت بسیار بیشتری در برابر نفوذ یک زبان خارجی نشان میدهند، تا اسم و صفت. البته منظور از زبان خارجی زبانی است که در برابر زبان مورد بحث قرار دارد و مقصود جنبه سیاسی یا جغرافیائی مسأله نیست. به نظر من علت مقاومت بسیار بالای افعال به این موضوع مربوط میشود که فعل ارتباطات گستردهتری با ساختار گرامری زبان دارد که این موضوع در علم صرف مورد بررسی قرار میگیرد. اسم و صفت از چنین ارتباطات گستردهای محرومند و میتوانند صرفا به صورت اسم یا صفت ساده از زبانی وارد زبان دیگری بشوند. مثلا کلمه «فهم» که به صورت اسم از عربی وارد فارسی شده است، در عربی بیشتر به صورت فعل مطرح است، اما در فارسی به صورت اسم ظاهر میشود و کلمه «فهمیدن» بر اساس ضوابط گرامری فارسی از آن ساخته میشود. هیچ راهی وجود ندارد که ما کلمه «فهم» را به صورت فعل وارد فارسی کنیم. در مقابل، اعراب هم کلمه «برنامج» را از فارسی اخذ کرده و به صورت اسم به کار بردهاند. در مرحله بعدی نیز آنها این کلمه را طبق ضوابط زبانی خود به صورت فعل مورد استفاده قرار دادهاند (برمج، یبرمج: برنامه ریزی کرد، برنامه ریزی میکند). پس باید قبول کنیم که ورود کلمات بیگانه به یک زبان عمدتا به صورت اسم و صفت است و ندرتا (یا هرگز) به صورت فعل. بررسی زبان آذربایجان نشان میدهد که همه انواع اسم و صفت از زبان فارسی و عربی در این زبان حضور دارند، اما افعال ظاهرا جایگاهی در آن ندارند. برای نشان دادن این موضوع، من غزلی از شاعر بلند آوازه آذربایجان یعنی واحد را انتخاب کردهام که در استفاده از کلمات فارسی بسیار هم دست و دل باز است. ببینیم نسبت اسامی و صفتها و افعال فارسی در این غزل چگونه است:
عشقین منی دؤندردی، گولوم، بولبوله سنسیـــز، کؤنلوم توُتولار، باخسـام اگـر بیر گولـه سنسیــــز٫
زولفـون اوُجو گؤستــردی منه عشق کمنـــدین، دوشدوم یئنه مجنون کیمی دیلدن دیله سنسیز٫
بیر گون اوزونون هیجری بیرآی اوْلدو گؤزومــده، زولفوندن ایراق دؤندو گئجهم بیر ایله سنسیز٫
لیلاسـی اوچـون دؤزمـهدی بیـر محنته مجنــون، حق عاشقییم دؤزموشم هر موشکوله سنسیز٫
هر عاشقیــن اؤز یارینــه دیـــر مئیلی، منیـــم ده، مئیلیم گوله یوْخدور هوسیم سونبوله سنسیــز٫
گؤز یاشـی ایله بسلــهدیگیـم نخـــل امیــــدیم، گلمز، گؤزلیم، مین گول آچا حاصله سنسیــــز٫
سن گؤرسن اگــر واحدی، رحمین گلــر ای گـول، بیچـاره ائدیر آه و فغان بیــــر بئلــه سنسیــــز٫
تحلیل این غزل نشان میدهد که علیرغم حضور تعداد زیادی اسم و صفت فارسی، تمامی افعال به کار رفته در آن بدون استثناء ترکیاند. اگر همه دیوان این شاعر را هم بررسی کنیم، نتیجهای جز این نمیگیریم و اگر آثار شعرای دیگر آذربایجان را هم بررسی کنیم، دقیقا به همین نتیجه میرسیم. اگر زبان مردم کوچه و بازار را مورد بررسی قرار بدهیم، متوجه میشویم که همه انواع اسم و صفت فارسی در افواه مردم هست، اما افعال به طرز شگفت انگیزی همه ترکیاند! ممکن است یک نفر ترک کلمه «بوسه» را به کار ببرد، اما راهی برای استفاده از کلمه «بوسیدن» ندارد و باید از معادل ترکی آن استفاده کند. در ترکی کلمه «اوتانماق» به معنی خجالت کشیدن است. حال ممکن است در بعضی مناطق این کلمه را به کار نبرند و به جای آن بگویند «خجالت چکمک»، اما هرگز قادر نخواهند بود عبارت «خجالت کشیدن» را در فارسی به کار ببرند و ضرورتا باید فعل آن را به ترکی ترجمه کنند. چنین نتیجه میگیریم که اگر فعل ترکی در زبان آذربایجان مقاوم است، پس این زبان ترکی است که در معرض واژههای عاریتی فارسی قرار میگیرد. اگر عکس این قضیه صادق بود، یعنی این زبان منشأ فارسی داشت، باید افعال فارسی در گرانیگاه این زبان قرار میداشتند و اجازه تبدیل آنها به ترکی را نمیدادند.
بیجار شهرستانی ترکنشین و با هویت آذربایجانی در شرق استان کردستان که به بام ایران مشهور است، دارای جاذبههای گردشگری، طبیعی و تاریخی متنوعی است که همه ساله مورد توجه بسیاری از گردشگران و مسافران نوروزی قرار میگیرد.
شهرستان بیجار یکی از شهرهای مهاجر فرست استان کردستان است که بیشتر ساکنین آن به دلیل نبود فرصتهای شغلی در شهرهای اقماری کرج، تهران و دیگر شهرهای کشور ساکن هستند و در ایام تعصیلات به ویژه تعطیلات نوروزی زادگاه خود را برای گذراندن تعطیلات انتخاب می نمایند.
دیار گروس با قدمتی نزدیک به هفت هزار سال بیش از ۵۰۰ اثر تاریخی و باستانی را در دل خود جای داده و تا کنون ۱۹۱ مورد آن به ثبت ملی رسیده است.
در این گزارش تعدادی از آثار باستانی و جاذبه های گردشگری بام ایران را برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان معرفی می نمائیم.
پل تاریخی صلوات آثار باقی مانده از دوره صفویان
پل زیبا و تاریخی صلوات آباد در ۱۵ کیلومتری بیجار بر روی رودخانه قیزیل اوزن و نزدیکی روستا و قلعه تاریخی صلوات آباد بنا شده که به منظور عبور کاروانهای زائر منطقه آذربایجان به عتبات عالیات در عراق و عربستان ساخته شده است. پل تاریخی صلوات آباد یکی دیگر از نماد و نشانههای قدمت بیجار گروس است که در سال ۱۳۳۷ در ردیف ۴۲۰ آثار ملی ثبت شده و هر ساله پذیرای گردشگران زیادی است.
مسجد خسروآباد نگینی در دل گروس
از جمله آثار موجود در گروس که متعلق به دوران زندیه است مسجد تاریخی روستای خسرو آباد در ۴۵ کیلومتری شهر بیجار است. این مسجد با سقفهایی کوتاه وگنبدهایی کوچک و بدون مناره به دستور محمد امین خان گروس ساخته شده که شامل مصلای تابستانی در ضلع شمالی، ایوان جنوبی و حجره هایی بررای استراحت طلاب و خادمین است. این اثر باستانی زیبا با شمارهٔ ثبت ۲۶۰۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
سد گؤل بولاغ جاذبه شگفت انگیر بام ایران
این سد زیبا و پر جاذبه دیار گروس در ۱۵ کیلومتری محور بیجار قروه بر روی رودخانه قیزیل اوزن دره احداث شده است که با حجم مخزن هشت میلیون متر مکعبی ظرفیت آبیاری حداقل ۸۰۰ هکتار از اراضی پایاب سد را دارد.
سد گؤل بولاغ بیجار یکی از مکانهای بسیار دیدنی و تفریحی شهرستان بیجار است که در هر فصل زیبائی های خاص خود را دارد و مردم از هر نقطه ای برای گذراندن اوقات خود به این منطقه سفر می کنند تا برای لحظاتی و به دور از دغدغه های روزمره زیبایی های آن را نظاره گر باشند.
پل گل قشلاق بر روی رودخانه قیزیل اوزن
این پل به صورت ویرانهای بر روی رودخانه قیزیل اوزن نزدیک روستای گل قشلاق در مرز شهرستان بیجار و استان زنجان واقع شده است که برای عبور کاروانها بر روی رودخانه پر آب قزل اوزن ساخته شده و به نظر میرسد که پل متعلق به اواخر دوران ایلخانی مغول تا اوایل دوران صفویه است.
تیمچه حاج شهباز زیبای خفته در دل بیجار
در ضلع شرقی راسته بازار بیجار تیمچهای به نام تیمچه حاج شهباز، تاجر بزرگ بیجاری قرار گرفته است. اصل این تیمچه متعلق به دوران صفویه است و در دوران قاجار باز سازی شده است. این تیمچه در دوران قاجار متعلق به حاج شهباز، تاجر بزرگ گروس و امیر نظام گروسی و کافی الدوله امیرانی بوده است.
این تیمچه متشکل از ۴ گنبد است که درون گنبدها با کاربری و آجر کاری زیبایی تزیین شده و در بدنه آن، روزنههایی برای تامین روشنایی تیمچه تعبیه شده است و از شاهکارهای نور پردازی محسوب میشوند.
سرای امیر تومان نیز در ضلع غربی بازار بیجار قرار دارد که در بین مردم بیجار به تیمچه امیر تومان معروف است. این سرا دارای یک حیاط مرکزی است که حجرههایی در پیرامون شکل گرفته است. پلان آن به شکل هشت و نیم هشت است و در یک طبقه با مصالح خشت و آجر و سنگ ساخته شده و محل تجارت مهمی در گذشته بوده است.
این محل در هنگام حضور متفقین در ایران مکان استقرار نیروهای نظامی اشغالگر بوده و پس از آن نیز پادگان نظامی و ژاندارمری بوده است. با وجود وارد آمدن آسیب های فراوان به این بنا، کارهای حفاظتی، استحکام بخشی و مرمت آن در حال پیگیری است.
بازار بیجار از قدیمی ترین بازارهای ایران
این بازار متشکل از مجموعه است که شامل یک راسته طولانی شمالی – جنوبی و تیمچه حاج شهباز و سرایی به نام سرای امیر تومان میشود.
تعدادی حجره از بافت معماری قدیم بازار در دو طرف راسته اصلی باقیمانده و مابقی حجرهها و راستهها دستخوش تغییرات عمدهای شده است. در پوشش حجرهها از طاق و تویزه استفاده شده است.
تاریخ احداث بنای بازار به دوران صفویه بر میگردد اما در دوران زندیه به علت حمله کریم خان زند به بیجار بخشهای زیادی از آن آسیب میبیند و در دوران قاجار پس از بازسازی در طی جنگ جهانی اول به کلی آسیب میبیند و توسط روسها به آتش کشیده میشود بازار بیجار در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۲۵۹۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.