سال اخر دبیرستان یکی از معلم های جدیمان پس از اخرین کلاس در روزهای انتهائی سال ، من و سه نفر دیگر از بچه ها را صدا زد و
 گفت :
 بچه ها با شما کار دارم نروید ، ما هم صبر کردیم تا کارش در دفتر مدرسه تمام شود و به ما ملحق شود ، پس از کمی تاخیر عذرخواهی کرد
 و گفت : ببخشید وقتتان را گرفتم شاید دیگر شما را نبینم .. دوست داشتم چند مطلب مهم را به شما گوشزد کنم .. اسم اش را هر چه می خواهید بگذارید نصیحت ، دستور ، خواهش یا هر چیز دیگر .. مهم نیست اما مهم این است که احساس می کنم باید در این مورد با شما صریح باشم و آن را در ذهنتان بکارم .. 
به معلم گفتم : چیزی شده .. ? خندید و گفت : الان نه .. اما اگر حواستان جمع نباشد چیز ها خواهد شد  ! 
ببینید بچه ها اولین چیزی که هیچ وقت نباید فراموشتان شود این است که

_ " خودتان باشید و هرگز جز برای بهتر شدن تقلید نکنید ، که فلسفه آن هم (تقلید) تا جایی ادامه دارد که باز خود را بیابید ، در غیر این صورت این کار هم ارزشی نخواهد داشت " 

_ " فکرتان وارداتی نباشد ، والا اصالت و هویت خودتان را از دست خواهید داد "

_" از خودتان فرار نکنید , خودتان را بشناسید و بسازید " 

_ " با اخلاق باشید و نسبت به اخلاق تعهد داشته باشید این اخلاق است که می تواند شما و جامعه شما را نجات دهد "

همه از این نصیحت های عجیب تعجب کردیم .. جلال پرسید : 
چرا این چیز ها را به همه بچه ها نگفتید .. اصلا چرا باید این ها را به ما بگویید .. 
اقای معلم خندید و گفت : اخه من معلمم ان هم با 20 سابقه .. بالاخره بعد از این همه مدت می دونم طرف حسابم کیه .. !
و اما دلیل اینکه چرا این صحبت ها را به شما انتقال می دهم اینه که حس می کنم ما داریم اصالتمان را با دستان خودمان از بین می بریم .. وضع نمرات درس عربی شما بسیار ضعیف است .. نمره 10 آن هم تنها از ترجمه برای شما که عرب هستید فاجعه است و غیر قابل قبول .. !
  اگر دیدید هویت جعلی بر جامعه ای سیطره پیدا کرده و ان را مورد هجمه قرار داده و در حال اضمحلال هویت آن است .. بدانید آن جامعه نه خودشان بودند و نه اصالت داشتند و نه به اخلاق متعهد بودند .. !

محمد_نبهان , 4 مایو 2017 "

جمعه 15 اردیبهشت 1396