قدیمی‌ترین_شلوار دنیا که به همراه چند نمونه دیگر ،توسط محققین #انستیتو_باستانشناسی #آلمان در حفاری‌های حوزه شهر تورفان در اویغوریستان ( تورکستان_شرقی ) کشف شده است.

این شلوارها 3تکه هستند، از #پارچه_پشمی بافته شده و قدمتی 3200 ساله دارند.

کشف فوق، تاییدی دیگر بر نظر محققین_آلمانیست که ابداع شلوار را مستقیماً با  فرهنگ تورکان در اوراسیا مرتبط میدانند.

تا قرن سوم پیش از میلاد نیز #مردان و #زنان در #اروپا و #آسیا غالباً دامن و لباس بلند به تن میکردند.


دامغاها و نقش و نگارهای موجود بر روی این شلوار کشف شده نیز در نوع خود جالب و حائز اهمیت است
چرا که امروزه نیز از چین تا بالکان در بین مردمان و ملت تورک این نوع نقش و نگار و دامغاها، را بر روی 
#فرش ها
#گیلیم ها 
#لباس ها و... به وضوح می‌بینیم.


تورکان به‌دلیل استفاده بسیار از اسب و جهت سهولت در سوارکاری این نوع شلوار را ابداع نموده و به دلیل فتوحات و پراکندگی ملت تورک در جهان این نوع پوشش را به دنیا هدیه داده پراکنده نموده اند..
___________________________________________________________________________

جوابیه و ایضاحیه‌ی اوستاد اینام_گومانلی
شاعر، نوسینده و محقق و زبان‌شناس  به #واژه‌ی #شالوار ( #شلوار) مبتنی بر اصالت_کلمات تورکی:

سایغی‌لار سئوگیلی‌ یوْلداش‌لار
آچیقلایاجاق قوْنۇمۇزا گیریشمه‌دن،
بۇ یازینین اؤزگه دیلینده یازماق زوْرۇندا قالدیغیمی، اۇلۇسۇمۇز منه باغیشلاسین،
گرچکدن ان گؤزل سؤزجۆک‌لریمیزین یئرینه اؤزگه سؤزجۆک‌لر، هابئله اؤگئی‌لشن دوْغما سؤزجۆک‌لر ایشله‌دنده چوْخ اۆزۆلۆرم.
آنجاق گرک اوْلدۇغۇنا، یالانچی‌لارین یالانچیلیغینا سوْن قوْیماغا،
باش اگیرم 40میلیون تورکون ایستگینه.
یاشاسین آنا دیلیمیز
بیزیم آنا وارلیغیمیز.


«در بدو ورود و پرداختن به‌موضوع مطرحه
باید بگویم که هر زبانی ( #زبان ) دارای ساختار منحصربفردی بوده و از قواعد دستوری مختلفی پیروی می‌کند که بسیاری از فاکتورها بر شیوه شکل‌گیری آنها تأثیرگذار است
منجمله موقعیت جغرافیایی، زمان، شرایط اقلیمی ، … که همگی موجبات نیاز را فراهم نموده و نیاز  ،عامل ابداع و اعمال قواعدی می‌شود که باعث شکل‌گیری یک زبان می‌شود[همین قدر مکفی بوده و در مقاله‌ای به زبان مادری به تحلیل و تحریر این مقوله خواهم پرداخت]
لذا با تکیه و استنباط از توضیح بالا میتوان با طرح چند سؤال کوتاه در چند جمله
برای مدعیونی که ادعای مالکیت کلمه‌ی #شالوار (شلوار) را دارند
پرده از چهره‌ی جاعلان و محرفان و دسیسه‌های غاصبانه‌شان کنار زده و اصل واقعیت موضوع را مستند ساخت!

کسانی که ادعای مالکیت کلمه‌ی #شلوار را دارا بوده و از هم‌اصالتی و هم‌ولایتی بودن خود با این کلمه دم می‌زنند،
لطف کنند توضیح بدهند که برای ادعای خود چه ادله و سندی می‌توانند ارائه دهند.؟
همین‌که به زور سلطه و غصب و… گفته شود #فلان چیز ازان من است، اگر هم به کرسی نشانده شود، نهایتأ برای مقطع خاصی پایدار خواهد بود که در آینده مایه‌ی شرمساری بوده و خفت و خواری را برای تحریف‌کنندگان به ارمغان خواهد آورد.ولاغیر

سخن کوتاه اینکه اگر فرهنگستان فارسی معیارهای سنجش و شناخت یک زبان را نمی‌داند و از قائده‌ی بازی بی‌خبر است؛
باید توجه داشته باشد، زمانی می‌تواند مجعولات خود را به خورد جامعه متکلم دهد که ادعاهایش از فیلترینگ قواعد زبان‌های دیگر عبور کرده و اصالت خود را حفظ کند.

به عبارتی ثبوت ادعای مالکیت بر کلمات، از این دو گزینه خارج نیست:

1:اگر مدعیون ادعای ابداع (چیزی)شلوار را دارند باید برای آن کلمه‌ای با هویت زبانی اصیل ارائه دهند،
و اگر مدعی مالکیت بر کلمه‌ای(شلوار) را دارند
باید توضیحاتی ارائه دهند که نشان‌دهنده برگرفتگی این واژه از کدامین #مصدر و یا #کلمه‌ای باشد که حالتی از وقوع کنش یا واکنشی را نشان دهد.

2: اگر این واژه را از زبانی به زبان و یا گویش خویش #برگردان نموده و یا قرض گرفته‌اند،
همچنان باید کلمه‌ی #اورژینال را غید کنند تا مشخص شده و تشخیص داده شود که تا چه‌مقدار بارمعنایی کلمه‌ی کپی و یا های‌کپی به معنای اصلی و ذاتی کلمه‌ی #مادر که در بین متکلمان آن انتقال داده می‌شود نزدیک می‌باشد.

بدین‌ترتیب شما پس از گذراندن این فیلتر به‌سادگی پی به واقعیت‌های تحریف‌شده برده،
و به راحتی می‌توانید جعل را از اصل تشخیص دهید.

در اینجا من نمی‌خواهم وارد مقوله‌ لهجه‌ی مجعول شوم که به رغم وجود و دسترسی به کلمه‌ی اورژینال و چگونگی ترکیب این کلمه و همچنین بارمعنایی آن،
دیگر نیازی به دست و پا زدن در مجعولات بی‌سر و ته نخواهم داشت!
کمااینکه به صورت جددی این مسأله را بدون هیچ تعصب غیرعلمی، عمیقأ مورد تحقیق و بررسی قرار داده و به هیچ نتیجه‌ای که ذره‌ای، شک و تردیدی به نفع این ادعا ایجاد کند، نرسیده‌ام.
و به هیچ ادله‌ای که ثابت کند این کلمه کوچکترین شباهتی با سایر کلمات هم‌آوا، هم‌معنا و…که دارای اصالتی #دری می‌باشند، ندارد!
و از این منظر با هر یک از طللاب مدعی،
آماده‌ی مناظره‌ایم.

کلمه‌ی #شالوار برای پوششی پائین‌تنه‌ای، از کمر تا مچ پا ،به کار می‌رود که بدون هیچ شک و تردیدی اکثریت‌بالإتفاق مورخان و محققان و...نظر بر این دارند که زادگاه و معبد آن تورکستان و تورکان بوده‌اند.
از این رو همین که ابداع‌گران و طراحان این پوشش را که دارای تمدنی عظیم، فرهنگی غنی،پیشتاز در عرصه‌ی نامگذاری و التصاق می‌باشند،
فاقد کلمه‌ی شناختی و بیانی برای عنوان،  دانستن؛
عمق تحمیق مدعیون را نشان‌دهنده است و بس!

اما به‌صورت خلاصه"‌وار" اگر بخواهم به زبان ساده معنی کلمه شال"وار" را مبنی بر تأیید تورک بودن این واژه،توضیح دهم؛
<شالوار کلمه‌ای مرکب از دو کلمه‌ی #شال + #وار می‌باشد>
همانطور که از شمایل ترکیبات این کلمه مشخص است
شال (واژه‌ای تورکی که #بویون(گردن) و بئل(کمر) را پوشش می‌دهد!..>

وار واژه‌ای تورکی که اصالتأ معنای #هستی را می‌دهد و با الهام از همین معنا به عنوان پسوند در کنار صفت‌ها و نام‌ها، بر وجودشان به صورت حالتی تأکید می‌کند>

امروزه همین واژه‌ی "وار" به صورت عمده در فارسی به کار گرفته می‌شود.
و اغلب نمی‌دانند که معنایی را که با این واژه انتقال می‌دهند از چه مصدری گرفته شده است.
متکلمان اغلب فکر می‌کنند که 
وقتی میگویند "خلاصه‌وار" ، یعنی "مانند خلاصه" و...
و این به علت فقدان آگاهی نسبت به ترکیبات این کلمه است.
آنها نمی‌دانند وقتی گفته میشود "خلاصه‌وار" یعنی "خلاصه‌هست"
یا به عبارتی "قسمتی از نویسه که خلاصه هست".

گذشته از این،
و اثبات اصالت تورکی دو ترکیب تشکیل‌دهنده #شالوار (شال + وار)،
دیگر جایی برای بحث بر سر اینکه این واژه، کلمه‌ای غیر از تورکی می‌باشد نمی‌ماند.
حتی جدای از این،
در تورکی، زبان به گونه‌ای از قواعد آوایی پیروی میکند که، در بین تمامی زبان‌های دنیا منحصربه‌فرد بوده و هیچ زبانی به علت فقدان پتانسیل آوایی قابل مقایسه با تورکی،
قادر نبوده از این قواعد پیروی کند. 
به زبانی ساده‌تر؛
در تورکی اعضای بدن را آنالیز میکنیم تا نتیجه‌مان منظور گردد.

باش = سر
قاش = قسمت پیشانگاه (ابرو)

اۆز = صورت
گؤز = چشم

بوْی = قد قامت
بوْیۇن = گردن،  پیچگاه بالاتنه و میان‌تنه، قسمتی که قد و قامت را به صورت تقریبی نشان می‌دهد

اگین = بدن
چیگین = کتف، شانه، قسمتی که اندازه هیکل را نشان میدهد.

بوْیۇن = گردن، پیچگاه بالاتنه و میان‌تنه
بۇرخۇن(بۇرغۇن) = کمر، پیچگاه میان‌تنه و پایین‌تنه

دیش(Diş) = داخل
دیـْش(Dış) = بیرون

بؤیرک =کلیه
بؤرک = قلوه
اۆرک = قلب
و... که هر کدام توصیف خارق‌العاده در باب معنا دارد.

تمامی این کلمات از چندین قائده‌ی مختلف پیروی می‌کنند
جدای از هماهنگی اصوات،  نظم و نظام آوایی و ..
در اینجا بار معنایی است که این کلمات با الهام گرفتن از معنایی مادر به کار رفته شده است.
چند نمونه را عنوان می‌کنم و سپس به طور خلاصه‌وار موضوع اصلی را بررسی و به پایان میرسانم.

دوْداق(داداق)= لب (عضوی به عنوان اولین قسمتی که اثر طعمی را می‌پذیرد. از مصدر "دادماق" (چشیدن)

اۇداق=(مثلأ←گلوگاه) عضوی برای "اۇدماق"(قۇرت دادن). از مصدر "اۇدماق"(بلعیدن)

یاناق= (مثلأ←گونه) ، قسمتی از صورت که مابین چشم، گوش،بینی و چانه قرار دارد که به علت سرخی آن، با الهام گرفتن از معنا و مصدر "یانماق" نام‌گذاری شده است. از مصدر "یانماق" (مثلأ←سوختن)

و بسیاری دیگر کلمات که به صورت فوق‌العاده و اعجاب انگیز هر کدام وصف و معنای خود را داشته و از قواعدی خاص پیروی می‌کنند.

اما شال و ... شالوار
همانطور که گفته شد و می‌دانیم "شال" پوششی است که مورد استفاده در "بوْیۇن"(گردن) و "بۇرخۇن"(کمر) می‌باشد
اما تورکان از باب نیاز (برای سوارکاری و فعالیت بهتر) مجبور به این شده‌اند تا دامنه‌ی پوشش آن را افزایش دهند
به همین علت به فکر ابداع و طراحی آن افتادند که شال"وار" نیاز آنها را برطرف کند.
[صحبت را طوری طراحی کردم که از توضیح مازاد بپرهیزم]

گفتنی‌ست که مسلمأ تورکان قبل از ابداع شالوار،  از همان شال برای جمع کردن و به عبارتی بستن و تنگ کردن قسمت‌های ران و انتهایی پا(ساق پا) استفاده می‌نمودند که همین موجب گشت تا آنان را بر این دارد که به فکر ابداع پوششی بی‌افتند که به صورت سهل‌الإستفاده و دائمی‌تر عمل کند.

*قسمت عمده‌ی این مقاله بخشی از کتاب در دست تحریر اینجانب "چاغاتای سؤزلۆک" می‌باشد که به امید عزم و اراده‌ به انتشار خواهم رساند.



اینام گۆمانلى




شنبه 23 اردیبهشت 1396